الف: حالت جنگ بین مسلمانان و کفار
بررسی منابع تاریخی و تامل در آیات قرآنی موید این نکته است که: مشرکان مکه در واقع آغازگر جنگ علیه مسلمانان -هم در مکه و هم پس از هجرت مسلمانان به مدینه- بودند. با این تفاوت که در مکه هنوز اجازه دفاع و درگیری با مشرکان به مسلمانان داده نشده بود، و در مدینه این اجازه صادر شد.
از امام باقر (ع) در خصوص آیه 39 سوره حج « اذن للذین یقاتلون با نهم ظلموا ... » روایت شده که این آیه درباره مهاجران نازل شده است.(مجمع البیان، ج7، ص156) هر زمان که در مکه مجروح یا مضروبی از مسلمانان نزد رسول خدا(ص) میآمد و از کفار شِکوه میکرد، آن حضرت میفرمود که رخصت نبرد ندارد و آیه مزبور این رخصت را به پیامبر خدا (ص) داد.
در آغاز سال دوم هجرت، قریش به تدریج خود را برای حرکتهای ایذایی، تهدید امنیتِ مدینه و در نهایت هجوم به مسلمانان آماده میکرد. از اقدامات نظامی مکیان برضد مدینه در سال اول هجرت که ثبت و ضبط شده و شاهدی بر تحریکات جدی قریش بر ضد مدینه است، حضور 200 نفر از مکه در دشت رابغ به فرماندهی ابوسفیان بن حرب است. این سریه که برای مقاصد متعددی از جمله کسب اطلاعات، تحریک بدویان، اقدامات ایذائی و ... صورت گرفته بود، سریه عبیدة بن حارث را به دنبال داشت و در تواریخ ثبت شده است.
به این نکته باید توجه داشت که علت اعتراض مشرکان به سریه عبدالله بن جحش این بود که مسلمانان در «ماه حرام» جنگ کرده بودند. قریش میگفتند: قد استحل محمد و اصحابه الشهر الحرام، وسفکوا فیه الدم و اخذوا فیه الاموال و اسروا فیه الرجال»؛ یعنی محمد و یارانش ماه حرام را حلال دانستند در ماه حرام خونریزی کردند، غنیمت و اسیر گرفتند»(السیرة النبویه ، ج1، ص 604 – 603 و تاریخ الامم والملوک، ج 2، ص 412). گویا مشرکان مکه خود را با مسلمانان در حال جنگ میدیدند و لذا اعتراضی به اصل جنگ و تصرف اموالشان نداشتند.
ب: مقابله به مثل
1- اموال مهاجران:
شکی نیست بسیاری از مسلمانان مهاجر به مدینه، نتوانستند تمامی اموال خویش را از مکه به مدینه انتقال دهند. تلاش مسلمانان مهاجر این بود که خود را به مدینه برسانند تا بتوانند آزادانه به پرستش خدای متعال بپردازند. لذا بخش اعظم سرمایه آنها در مکه مانده بود و به دست کفار قریش افتاده بود.
محمدهادی یوسفی غروی مینویسد: «چون کفار قریش اموال مسلمین را گرفته بودند و مصادره کرده بودند، رسول خدا (ص) خواستار قصاص بود.»(موسوعه التاریخ الاسلامی، ج2، ص569)
دکتر زرگری نژاد نیز در این رابطه مینویسد: «در آستانه رمضان سال دوم هجری پیامبر(ص) مسلمانان را آماده میکرد تا وقتی بزرگترین کاروان تجاری قریش به ریاست ابوسفیان از شام باز میگردد به آن حمله کنند. بخش اعظم سرمایه این کاروان از فروش «اموال مهاجرین» فراهم شده بود.(تاریخ صدر اسلام، ص373)
2- مقابله با ظلم های قریش:
مسلمانان در شهر مکه به شدت مورد آزار وشکنجه مشرکان قرار داشتند. برخی از مسلمانان همانند سمیه، مادر عمار یاسر به علت همین شکنجهها به شهادت رسیدند. آزار و شکنجههای مشرکان به حدی بود که عدهای از مسلمانان به دستور رسول خدا (ص) به حبشه مهاجرت کردند.
در تفسیر المیزان ذیل آیه 39 سوره حج آمده است: ... چون مسلمانان مدتها بود از رسول خدا (ص) درخواست اجازه میکردند که با مشرکین قتال کنند، حضرت به ایشان میفرمود: «من مامور به قتال نشده ام و در این باب هیچ دستوری نرسیده است» و تا در مکه بود همه روزه عده ای از مسلمانان نزدش میآمدند که یا کتک خورده بودند، یا زخمی شده بودند، یا شکنجه دیده بودند و در محضر آن جناب از وضع خود و ستمهایی که از مشرکین مکه میدیدند، شکوه میکردند. حضرت هم ایشان را تسلیت داده امر به صبر و انتظار فرج میکرد تا این که این آیات نازل شد «اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا...» کلمه «ظلموا» در این آیه موید همین مطلب است.
بیهقی مینویسد: «چون پیامبر به مدینه آمد... فقط آهنگ قریش کرد و متعرض ایشان گردید؛ زیرا خداوند با کسانی که به مسلمانان "ستم" کنند و یا ایشان را از شهرهای خود بیرون نمایند، فرمان جنگ داده بود»(تاریخ بیهقی، ج2، ص207).