تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

شبهه سازی از مجرای مسیحیت

  در راستای سیاست یافتن جایگزینی برای اسلام، تبلیغ مسیحیت، با هزینه های سنگین در ایران و سایر کشورهای اسلامی صورت می گیرد. نشر مسیحیت در کشورهای اسلامی، این حسن را نیز دارد که مسیحیت، دینی تخدیری است، و افراد را از مبارزه با ظالمین باز می دارد، به آنها می گوید دشمنانشان را دوست داشته باشند، برایشان دعا کنند و اگر کسی به صورتشان سیلی زد، طرف دیگر صورت را نیز بیاورند. از این رو، مسیحیت، به عنوان سلاحی قدرتمند، برای کشورهای استعمارگر در طول تاریخ مورد استفاده قرار گرفته است، و تبلیغگران مسیحیت، ابتدا وارد کشورهای هدف می شدند، تا مردم را در برابر آمدن استعمار نرم کنند.


  بحث حربه های مسیحیت، برای تبلیغ در ایران، یک بحث مجزا و خاص خود را می طلبد و در اینجا فقط تنها به چند حربه اشاره می کنیم:


  یکی از حربه های مسیحیان، ادعای معجزه است، تبلیغگران مسیحیت، همگی ادعا دارند که شاهد شفا یافتن افراد کور و فلج و غیره بوده اند و البته شبکه های ماهواره ای آنها نیز برنامه هایی را پخش می کنند و در آن فردی را می بینیم که ابتدا کور است، یا فلج است، و بعد شفا می یابد. با این مسئله سعی می کنند شفا یافتن را نشانگر معجزه و حقانیت مسیحیت بدانند!! امّا در پاسخ به این حربه چند مسئله قابل توجّه است:

  اولاً در اینکه این معجزات حقیقی هستند یا خیر باید شک داشت. در فیلمهای سینمایی گاهی می بینیم بازیگری کور یا فلج می شود، و بعد روی او عمل جراحی انجام می شود و او شفا می یابد، آیا به نظر شما، آن بازیگر به راستی کور یا فلج شده بوده است؟ چرا باید باور کنیم که فردی که ادعای کور یا فلج بودن را در ابتدا می کند، به راستی کور یا فلج است؟ در یکی از این برنامه ها، فردی را می آوردند که مثلاً کور بود، بعد مجری او را شفا می داد، و او ادعا می کرد که می بیند، و با کمال خونسردی از مقابل دوربین دور می شد؛ آیا به نظر شما، کسی که بعد از مدّتها دوباره می بیند؟ باید اینقدر مسئله برایش عادی باشد؟

  ثانیاً معجزه چیزی است که سایرین نمی توانند مثل آن را بیاورند، ولی معابد هندوها نیز از این شفا دادنها دارد. مسیحیانی که در ایران برای حضرت عبّاس عزاداری می کنند، این کار را به این خاطر انجام می دهند که از حضرت عبّاس شفا یافته اند. حال مسیحیان که هندوها و مسلمانان را باطل می دانند، باید بپذیرند که وقتی که این شفاها در دینهای باطل دیگران نیز هست، نمی توانند از آن به نفع خویش استفاده کنند.

  ثالثاً خود مسیحیان به ما می گویند که این معجزاتی که در سایر ادیان رخ می دهند، شیطانی هستند!! خب ما می پرسیم: از کجا می دانید این معجزاتی که در دین شما رخ می دهند شیطانی نیستند؟


  بحث دیگری که مسیحیان مطرح می کنند، ادعای مکاشفه و رؤیت مسیح است! مسیحیان معمولاً ادعا دارند که ابتدا درد و رنجی داشته اند و بعد از دیدن مسیح، بهبود یافته اند. در پاسخ عرض می کنیم:

اوّلاً مسیح جزء مقدّسات مسیحیان، مسلمانان، بهائیان و اقلّیتی از یهودیان است، چگونه از رؤیت مسیح، حقّانیت مسیحیت را نتیجه می گیرند؟ رؤیت و شفا یافتن توسّط مسیح، فقط حقّانیت خود مسیح را نشان می دهد، و نشان نمی دهد که کدامیک از گروههایی که ادعای پیروی از مسیحیت را دارند راست می گویند.

ثانیاً ما نیز افراد زیادی را داریم که ادعای دیدار امام زمان، یا شفا یافتن به دست او یا سایر معصومین را دارند. هر چه مسیحیان در پاسخ این می گویند ما راجع به ادعای خودشان می گوییم.


  بحث دیگری که مسیحیان مطرح می کنند، این است که در اسلام خدا دور است، و در مسیحیت خدا نزدیک است و مسیحیان خدا را در قلبشان حس می کنند و به خدا اعتماد کامل دارند. در پاسخ عرض می کنیم:

  اوّلاً در اسلام، ابداً خدا دور نیست، خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است(قرآن، سوره ق، آیه16).

  ثانیاً این خودشیفتگی مسیحیان است که گمان می کنند فقط خودشان هستند که خدا را در قلب حس می کنند و به او اعتماد کامل دارند، چنین حسّی را تقریباً تمام خداباوران دنیا دارند. حتّی شاید اعتماد افراد بیدین به خدا، از مسیحیان بیشتر باشد، زیرا مسیحیان قبول دارند که خدا افرادی را به دوزخ خواهد انداخت، ولی بیدینها می گویند محال است، خدا بندگانش را عذاب کند!(البته در پاسخ به بیدینها می گوییم که عذاب آخرت، نتیجۀ عمل خود فرد است، و نه انتقامکشی خدا بخاطر نافرمانی بندگان)


  بحث دیگری که تبلیغگران مسیحیت روی آن خیلی مانور می دهند، دین صلح بودن مسیحیت و دین جنگ بودن اسلام است، و اینکه خدا در مسیحیت بسیار مهربان است، ولی در اسلام بسیار خشن است. پیش از این به این شبهه جواب دادیم، و اینجا فقط اشاره می کنیم که خدایی که مسیحیت معرفی می کند، در اوّل سموئیل باب 15، آیه 3 و تثنیه، باب 20، آیه های 16 و 17، دستور به کشتار زنان و کودکان و حتی حیوانات می دهد، ولی در هیچ کجای قرآن، خدا دستور به کشتار زنان و کودکان و حیوانات نداده است.


  امّا بحثی در مسیحیت وجود دارد که معمولاً برای افراد تنبل بسیار جذّاب است، این است که مسیحیان می گویند خداوند پسر خود، یعنی عیسی را داد تا کفّارۀ گناهان ما بشود، یعنی او وقتی روی صلیب جان داد، ما به صرف اینکه به او ایمان بیاوریم، دیگر گناهی نداریم و کفّارۀ گناهانمان توسّط مسیح پرداخت شده است. این ادّعا باعث شده است که مسیحیت برای افراد تنبل و شهوتران، جذّابیت خاصی پیدا کند. در این مورد باید عرض کنیم:

  اوّلاً برخلاف عدالت خداست که فردی را به گناه دیگران مجازات کند.

  ثانیاً لازمۀ عدالت خداست که هر کسی خودش مجازات گناه خودش را بدهد.

  ثالثاً این باور در یهودیت که مسیحیان خود را ادامۀ آن می دانند، هیچ جایگاهی ندارد، ولی در هندوئیسم، میترائیسم، ادیان مصر و یونان و... چنین باوری به فدا شدن یکی از خدایان برای گناهان بشر وجود داشته است، و به نظر می رسد که مسیحیان این باور را در مورد مسیح که بنا به خیال خودشان خداست، پیدا کرده اند.