تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

دوستان نادان

  در مباحث پیشین، به روشها و خدعه های اسلامستیزان علیه اسلام، اشاره کردیم، ولی شاید درد بزرگ اسلام، دوستان نادان اسلام باشند. چنانکه قرآن می فرماید، خداوند راهی برای کافران علیه مؤمنان قرار نداده است(نساء:141)، و این دوستان نادان هستند که با جهل و نادانی خویش، راه را برای نفوذ دشمنان اسلام باز می کنند.


  این مشکل را دین حق همواره دارد. مثلاً وقتی مسیح(ع) را می خواهند مصلوب کنند، هیچکس حاضر نیست برای نجات او جانبازی کند. مسیحیان خیلی به فداکاریهای مسیحیان بعد از عروج حضرت مسیح(ع) می نازند، ولی وقتی جان مسیح در خطر بود، و یهودیان با توطئه گری، قصد کشتن آن حضرت را داشتند، وی را رها کردند.


  در بین خود یهودیان نیز، وقتی مرد دغلبازی یک گوساله را خدا می خواند، همین دوستان نادان به سرعت فریب می خورند و با وجود اینکه آن همه معجزات حضرت موسی(ع) را دیده اند، سخنان او را می پذیرند و به کارش رونق می دهند.


  این دوستان نادان بعدها نیز برای اسلام مشکل ساختند. در جنگ صفّین که یک خدعۀ ساده از سوی عمرو عاص، باعث طغیان افراد نادان در سپاه حضرت علی(ع) شد و با تهدید جان حضرت او را وادار به پذیرش حکمیت کردند، و وقتی فهمیدند چه فریبی خورده اند، گریبان علی را گرفتند که تو چرا حکمیت را پذیرفتی؟! و از او خواستند که توبه کند، و چون توبه نکرد جنگ نهروان را راه انداختند، و در نهایت نیز علی به دست یکی از این نادانها کشته شد.


  در زمان امام حسن(ع)،  معاویه، گروهی از یاران امام حسن(ع) را با پول خرید و دیگران را با  این شایعه که معاویه خواهان صلح است و حسن بن علی(ع) خواستار جنگ است، از دور حضرت پراکنده ساخت، و باز هم دوستان نادان یکی پس از دیگری، گرد حضرت را رها کردند.


  در زمان امام حسین(ع)، این دوستان نادان برای امام نامه نوشتند و آمادگی خود را برای جهاد علیه امویان اعلام کردند، و گفتند اگر به نزد ما نیایی، باید خودت در روز قیامت جواب جدّت را بدهی!! ولی همین افراد با آمدن ابن زیاد سست شدند، و گروهی از ایشان بر امام شمشیر کشیدند و گروهی دیگر او را رها کردند. به راستی وقتی سر امام را می بریدند، آن همه مسلمان در جهان اسلام چه می کردند؟ اکثر مسلمانان خود را از ماجرا کنار کشیده و مشغول طاعات و عبادات انفرادی اسلام بودند، در حالی که باید حجّت خدا را یاری می کردند.



  امروزه در جهان اسلام نیز همین افراد هستند که راه را برای نفوذ دشمن باز می کنند که هیچ، راه را بر دفاع مسلمانان دیگر نیز می بندند.


  برای مثال وقتی که مسیحیت و زرتشتیت، به عنوان یک ایدئولوژی رقیب در برابر اسلام مطرح می گردد، باید ما نیز این دو کیش را نقد کنیم، ولی همین دوستان نادان، در برابر ما می ایستند که «شما چکار به کار مسیحیان دارید؟»، «مگه آنها به دین شما کار دارند؟»، «شما هم اگر در یک خانوادۀ نامسلمان به دنیا آمده بودید، نامسلمان بودید»، «ما برای اثبات حقانیت اسلام، نیازی به محکوم کردن سایر ادیان نداریم» و امثال این استدلالات که از عمق جهل این افراد خبر می دهد. آنها نمی دانند که این مسیحیان هستند که به ما کار دارند و نه ما با آنها! و باز گمان می کنند وقتی خودشان به علّت ضعف قوای اندیشه قادر به تحقیق در دین نیستند و پیرو دین پدری خویش شده اند، ما نیز مثل آنها هستیم. البته ما برایشان توضیح می دهیم، ولی خب برای انسان نادان، توضیح دادن و توضیح ندادن فرقی نمی کند. آنها در توهّم خودشان فکر می کنند که ما برای اثبات اسلام، نیاز به ردّ سایر ادیان داریم، و فکر می کنند که ما با این عمل اسلام را تحقیر می کنیم، زیرا اسلام خودش می تواند خودش را ثابت کند. حال آنکه وقتی دین دیگری در برابر اسلام مطرح می شود، اگر ما بگوییم که دین ما، اسلام، هم دین خوبی است، پاسخ احمقانه ای داده ایم، ما باید توضیح بدهیم که چرا آن دین که ادعا می شود دین خوبی است، را نمی پذیریم و چرا اسلام بهتر است.


  یکی دیگر از مشخصه های جالب دوستان نادان در جامعۀ ما، این است که یک سری باورها در ذهن خویش قرار داده اند، و خیال می کنند که این باورهای ذهنیشان، درست است و هیچ خدشه ای بر انها وارد نیست. به عنوان مثال، خیلی طبیعی است که مردم ایران ندانند که از دید مسیحیان، مسیح فقط پسر خدا نیست، بلکه خود خداست؛ وقتی ما این بحث را در بین مسلمانان مطرح می کنیم، معمولاً به ما اعتراض می شود که مسیحیان می گویند عیسی پسر خداست و نه اینکه خداست؛ البته ما هم برایشان توضیح می دهیم که این باور جمهور جهان مسیحیت است که مسیح خداست، و شما اطلاعاتتان از مسیحیت بر اساس اسناد و مدارک مسیحیت نیست و فقط بر اساس برخی شنیده ها، مسیحیت را می شناسید. با این توضیح افراد منطقی مجاب می شوند یا از ما درخواست مدرک می کنند که ارائه می دهیم؛ ولی دوستان نادان که هرگز نمی خواهند بپذیرند که اشتباه می کنند، می گویند "نخیر، کاتولیکها اینجوری می گویند، ارتدوکسها و پروتستانها اینجوری نمی گویند"!! جالب اینکه حتی وقتی آنها را به کتکیزم کلیسای ارتدوکس و نوشتجات الهیدانان پروتستان ارجاع می دهیم، باز هم نمی پذیرند!! می گوییم بروید از هر کلیسایی در ایران بپرسید ببینید کدامشان می گویند عیسی خدا نیست، ولی باز هم نمی پذیرند. البته برخی فرقه های بسیار کوچک در جهان مسیحیت هستند که می گویند عیسی خدا نیست، ولی این افراد بخاطر وجود این اقلّیت ناچیز این حرف را نمی زنند و البته از وجود چنین گروههایی خبر ندارند، این افراد فقط بخاطر توهّمات شخصی خویش این حرف را می زنند، و گرنه تمامی ارتدوکسهای جهان، عیسی را خدا می دانند، و همچنین ارمنی ها، نسطوریها، و پروتستانها نیز می گویند که عیسی خداست. یکی از کهنترین اعتقادنامه های مسیحیت، مربوط به قرن چهارم میلادی، به نام اعتقادنامۀ نیقیه، این باور را به باور عمومی جهان مسیحیت بدل کرده است.


  از رفتارهای آزاردهندۀ دوستان نادان، این است که فوق العاده نیز دچار توهّم هستند، و گاها افرادی را که می خواهند به شبهات پاسخ بدهند را دشمن و منافق می دانند و گاهی انگ بهائی بودن و حجتیه بودن به فرد می زنند!! بدون شک این رفتار این دوستان نادان، در دلسرد کردن افراد دلسوز، اثر فراوان دارد.


  این افراد بسیار هم مدعی هستند و معمولاً خیال می کنند اسلام را به بهترین وجه می شناسند، و برای همین از روبرویی با شبهات پیش از کسب دانش کافی، خودداری نمی کنند، و بسیاری از کسانی که توسّط شبهه سازان فریب می خورند و منحرف می شوند، از همین دسته هستند.


  البته لازم به ذکر است که این افراد هم درست مثل مسلمان نماهای روز عاشورا، که به جای یاری امام، به فکر نماز و روزه و اجرای واجبات فردی و ترک محرّمات بودند، در فضای پر از شبهۀ امروز، به جای تلاش برای کمک به مقابله با آن، فقط به اعمال انفرادی خویش می پردازند و می گویند انسان اوّل باید خودسازی کند، و از این گذشته افراد دیگری را که تلاش برای مقابله دارند را نیز دعوت به همین کار می کنند. البته منظورشان از خودسازی این نیست که برویم و علم مبارزه با شبهه را پیدا کنیم، منظورشان این است که همین نماز و روزه را اجرا بکنیم، تا به تعالی برسیم!!


  این ادعا که اثر منفی این نادانها از دشمنان دانا، بیشتر است، ادعایی به حق است، چراکه اگر این نادانها نبودند، دشمن دانا، جایی برای اعمال نفوذ پیدا نمی کرد.