تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

پاسخ نقضی: اختلافات نُسَخ انجیل و تورات



«و چون است که خس را در چشم برادر خود می بینی و چوبی را که در چشم خود داری نمی یابی؟»

(انجیل متی، فصل 7، آیۀ 3)

 

  امّا مسیحیان، که این شبهات را به خاطر اختلافات ناچیز بین قرائات و مصاحف، علیه قرآن مطرح می کنند، آیا در کتاب مقدّس یا انجیل خودشان، از این مسائل ندارند؟ کتاب مقدّس مسیحیان، مجموعه ای از کتابهاست. مجموعه ای از آن، همان کتاب مقدّس یهود است که عهد عتیق خوانده می شود، و مجموعه ای از آن، خاص خود مسیحیان است، که عهد جدید خوانده می شود.

 

 

اختلافات در عهد عتیق

 

الف)اختلاف بر سر کتابهایی که عهد عتیق را شامل می شود:

 

  کتاب مقدّس مسیحیان، مجموعه از کتابهاست، بخشی که مشترک با یهودیان است مجموعه کتابهای عهد عتیق و بخشی که خاص مسیحیان است مجموعه کتابها و رسالات عهد جدید نامیده می شود.

 

  مسیحیان، بر سر اینکه عهد عتیق، شامل چه کتابهایی می شود، اتّفاق نظر ندارند. هجده کتاب در عهد عتیق وجود دارد که بین مسیحیان، بر سر آن اختلاف وجود دارد:

 

1.طوُبیَت

2.یهودیه بنت مراری

3.اول مکابیان

4.دوم مکابیان

5.سوم مکابیان

6.چهارم مکابیان

7.بن سیراخ

8.باروخ

9.نامۀ ارمیا

10.استر(یونانی)

11.دعای ازریا و سرود سه کودک مقدس

12.سوزانا

13.بل و اژدها

14.حکمت سلیمان

15.دعای ماناسا

16.مزمور151

17.اول اسدراس

18.دوم اسدراس

 

از کتابهای فوق:

 

کلیسای پروتستان هیچیک را قبول ندارد. هر چند اخیراً به شکل عجیبی گاهی دیده میشود بعضی از این کتابها را در آخر کتابشان به عنوان ضمیمه قرار میدهند، ولی ابداً آنها را کلام خدا نمی دانند!!

 

کلیسای کاتولیک از کتابهای فوق، موارد 1 تا 4 و 7 و 8 و 14 را جزئی از کتاب مقدّس می داند و بقیه را رد میکند.

 

کلیسای ارتدوکس یونانی و روسی موارد 1تا 5 و 7 تا 17 را جزء کتاب مقدّس میداند.

 

برخی کلیساهای روسی به غیر از موارد 1 تا 5 و 7 تا 17، مورد 18 را نیز جزئی از کتاب مقدّس میدانند.

 

و کلیسای جئورجیایی تمام موارد فوق را مربوط به کتاب مقدّس میداند.

 

 

ب)اختلاف بین نسخ:

 

  حتی در آنچه بین مسیحیان مشترک است، بین نسخ موجود اختلاف وجود دارد. عهد عتیق دارای سه نسخۀ مشهور است:

 

1.نسخۀ عبرانی که مقبول یهودیان نیز هست، و امروزه نیز مسیحیان بیشتر به آن استناد می کنند.

 

2.نسخۀ یونانی که تا قرن پانزدهم، مورد قبول کلیسا بود.

 

3.نسخۀ سامری که اکثراً آنرا رد می کنند، ولی گروهی از علمای پروتستان مثل کنیکات، هیلز و هیوبی کینت، آنرا معتبر می دانند و معتقدند که یهودیان، نسخۀ عبرانی را تحریف نموده اند.

 

  چه این نسخ معتبر باشند و چه نباشند، نظر به اینکه مسیحیان به قرائتها و مصحفهای غیرمعتبر برای تحریف شده بودن قرآن استناد می کردند،که ما نشان دادیم حتی با قابل قبول بودن اعتبار تمام آنها، اختلافشان در حدّی نیست که متن را خدشه دار کند، حال باید خودشان به اختلاف این نسخ نگاه کنند، و ببینند که آیا این اختلافات، تفاوتی در سخن متن ایجاد می کند یا خیر. در زیر به مثالهایی از این اختلافات می پردازیم:

 

 

مثال 1:

 

  زمانها در نسخ عبرانی، یونانی و سامری، متفاوت گزارش شده است. جدولهای زیر را، از تفسیر هنری و اسکات، نقل می کنیم. در این دو جدول، در مقابل اسم هر شخصی سال عمر او در سالی که برایش فرزند متولّد شد(به غیر از سام که در مورد او، فاصلۀ ولادتش از طوفان نوح مطرح گشته است)، نوشته شده است:

 

نام

نسخۀ عبرانی

نسخۀ سامری

نسخۀ یونانی

آدم

130

130

230

شیث

105

105

205

انوش

90

90

190

قینان

70

70

170

مَهَلّلئیل

65

65

165

یارد

162

62

162

خنوخ(اخنوخ)

65

65

165

مَتوشالح

187

67

187

لَمَک

182

53

188

نوح

600

600

600

آدم تا طوفان نوح

1656

1307

2262

جدول اوّل: از آدم تا طوفان نوح

 

نام

نسخۀ عبرانی

نسخۀ سامری

نسخۀ یونانی

سام(فاصلۀ تولّدش از طوفان نوح)

2

2

2

ارفکشاد

35

135

135

قینان

ندارد

ندارد

130

شالح

30

130

130

عابر

34

134

134

فالج

30

130

130

رعو

32

132

132

سروج

30

130

130

ناحور

29

79

79

تارح

70

70

70

تولّد ابراهیم بعد از طوفان

292

942

1072

جدول دوم: فاصلۀ ولادت ابراهیم از طوفان نوح

 

  آشکارا اختلافات کثیر و فاحش بین نسخ سه گانۀ تورات وجود دارد.

 

 

مثال 2:

 

  به آیۀ 4 از فصل 27 از کتاب تثنیه، توجّه نمایید:

 

نسخۀ عبرانی: و چون از اردن عبور نمودی این سنگها را که امروز به شما امر می فرمایم در کوه عیبال برپا کرده، آنها را با گچ بمال.

 

نسخۀ سامری: و چون از اردن عبور نمودی این سنگها را که امروز به شما امر می فرمایم در کوه جرزیم برپا کرده، آنها را با گچ بمال.

 

  عیبال و جرزیم دو کوه هستند که در مقابل همدیگر واقع گردیده اند. اختلافی آشکار بین این دو نسخه وجود دارد و معلوم نیست که حضرت موسی(ع) در مورد اجرای حکم بر روی کدام کوه، دستور را صادر کرده است.

 

 

 

اختلافات در عهد جدید

 

الف)اختلاف بر سر کتابهایی که عهد جدید را شامل می شود:

 

  در طول تاریخ، بین فرقه های مختلف مسیحی بر سر کتابهای عهد جدید نیز اختلاف بوده است، و ابیونیتها و فرقه های گنوسی، بخشهایی از عهد جدید امروزی را قبول نداشته اند و بعضاً کتابهایی را نیز بدان اضافه می کردند، ولی این فرقه ها امروزه وجود خارجی ندارند و بین فرقه های باقی مانده، اختلاف خاصی بر سر کتابهای تشکیل دهندۀ عهد جدید وجود ندارد.

 

 

ب) اختلافات نسخ

 

  همچنین بین نسخ انجیل مورد قبول مسیحیان، اختلافات زیادی وجود دارد، که این مسئله در ترجمه هایی که از روی نسخه های مختلف نوشته شده اند، مشخص می شود، برای مثال نسخه هایی که دو ترجمه KJV و NIV بر اساس دو دستۀ مختلف از نسخ نوشته شده اند، و دو ترجمه فارسی معروف به قدیمی و هزارۀ نو، نیز از این اختلافات مصون نیستند. در زیر به مثالهایی در این مورد می پردازیم:

 

 

مثال1:

 

   به آیه 46 از فصل 24 انجیل لوقا توجه بفرمایید:

 

KJV:

  And said unto them, Thus it is written, and thus it behoved Christ to suffer, and to rise from the dead the third day

 

NIV:

  This is what is written: The Christ will suffer and rise from the dead on the third day

 

ترجمه قدیم:

  و به ایشان گفت: بر همین منوال مکتوب است و بدینطور سزاوار بود که مسیح زحمت کشد و روز سوم از مردگان برخیزد.

ترجمه هزاره نو:

  و به ایشان گفت: نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوّم از مردگان بر‌خواهد خاست

 

  آشکارا عبارت «thus it behoved» در ترجمۀ انگلیسی و «بدینطور سزاوار بود» در ترجمۀ فارسی، مورد اختلاف است، و این اختلاف به خاطر اختلاف نسخی است که دو دسته ترجمۀ مختلف از آن استفاده می کنند. این اختلاف تفاوت معنایی ایجاد می کند، زیرا ایجاد ابهام می شود که رنج کشیدن و برخاستن عیسی در روز سوم مکتوب است، یا اینکه سخنان پیشین عیسی مکتوب بوده است و رنج کشیدن و برخاستن او در روز سوم، فقط سزاوار بوده است.

 

 

مثال 2:

 

 آیه 9 از فصل 19 انجیل متی:

 

KJV:

  And I say vnto you, Whosoeuer shall put away his wife, except it be for fornication, and shall marry another, committeth adultery: and whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery.

 

NIV:

  I tell you that anyone who divorces his wife, except for marital unfaithfulness, and marries another woman commits adultery.

 

ترجمه قدیم:

  و به شما می گویم هر که زن خود را بغیر عّلت زنا طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، زانی است و هر که زن مطلّقه ای را نکاح کند، زنا کند.

 

ترجمه هزاره نو:

  به شما می‌گویم، هر‌که زن خود را به علتی غیر از خیانت در زناشویی طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است.

 

جمله «whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery» در ترجمه انگلیسی و «هر که زن مطّلقه ای را نکاح کند، زنا کند» در ترجمه فارسی، در یک جا هست و در جای دیگر وجود ندارد، و اختلافی اساسی دارد، زیرا طبق ترجمۀ قدیمی و KJV اگر کسی با یک زن مطلّقه ازدواج کند، زنا کرده است ولی طبق ترجمه هزارۀ نو و NIV چنین مسئله ای مطرح نشده است. این اختلاف هم به خاطر تفاوت نسخی است که این دو دسته ترجمه، برای برگردان کتاب مقدّس از آن استفاده نموده اند.

 

 

مثال 3:

 

  اختلافات نسخ عهد جدید تا چندین هزار مورد گزارش شده است. مثلا داستان شفای زانیه در برخی نسخ نیست. آیات پایانی زیادی در فصلهای مختلف هست که در نسخ قدیمی نیست. برای مثال می توان به 18 آیۀ آخر انجیل مرقس اشاره کرد.

 

 

  پس این نقد نه تنها بر خود مسیحیان و یهودیان، وارد است، بلکه برعکس اختلاف بین قرائات قرآن، که اختلاف معنایی خاصی ایجاد نمی کند، و بیشتر اختلاف بر سر تلفّظ کلمه و یا واژه ای که مقصود را می رساند است و برخی عبارات تفسیری هم که برخی قاریان اضافه کرده اند، امر جدیدی را اضافه نمی کند، اختلافات بین نسخ کتاب مقدّس یهودیان و مسیحیان، تفاوتهای بسیار زیادی می کند و گاهی بر سر چندین کتاب با هم اختلاف دارند و از این اختلافات می توان برداشتهای مختلفی کرد.

نظرات 8 + ارسال نظر
دوقلو ها شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:38 ب.ظ http://www.negarin.blogsky.com

چطور فکر میکنید بندگی نکردن ما واسه ی خدا رنجی به همراه نداره؟
درسته که رنج واسه ی خدا معنا نداره‏!‏
اما اگه شما بچه ای داشته باشین و شما بفهمیداون بچه بعد از 20یا شاید 30یا ...که زیر سایه ی شما بوده کارهایی میکرده که شمارا اصلا از اون راضی نمیکرده ناراحت نمیشید‏!‏؟
حالا چه برسه به ما بنده ها که تموم عمر زیر سایه ی خداییم‏!و اصلا براش بندگی نکردیم‏!‏

دوقولوهای عزیز، اوّلین اشتباه در خداشناسی می تونه از همینجا شروع بشه که ما خودمونو با خدا مقایسه کنیم. این ما هستیم که رنج می کشیم، و نه خدا.

همینکه شما خودتون قبول دارید که «رنج واسه ی خدا معنا نداره»، یعنی این ادعاتون که بندگی نکردن ما واسه ی خدا بنجی به همراه داره، ادعایی باطل و ناصحیحه.

پریسا پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:52 ق.ظ http://doroftadeh.blogsky.com

آقا محسن خیلی ممنون. اطلاعات جالبی بود. میدونی این قصه کاتولیک و پروتستان مثل شیعه و سنی خودمونه.
همدیگر رو ادم حساب نمیکنن و فکر میکنن اونیکی غلطه...
ای کاش این فرقه ها وجود نداشتن تا همه مردم کره زمین فقط به یه چیز فکر میکردن به وجود خدا تا به این عقاید و حرفها که بیشترشون خرافات که متاسفانه تو همه جور دین و ملیتی رخنه کرده...

راستی نگفتم همسر من سنی (حنفی) و من شیعه جاتون خالی یه وقتای سر این که کی درست و کی غلط کم مونده جنگ صلیبی راه بی افته که هر دو میخندیم و اتش بس میدیم....

خدای چه فرقی دارن، مگه ما مسلمون نیستیم مگه ما یه قرآن نداریم پس این چیزا چی دیگه من نمیفهمه...!!!

سلام. بله، اختلافات هست، ولی نمیشه بگیم راه همه یکی هست. به هر حال تفاوتهایی وجود داره و تناقضاتی، نمیشه گفت هم نظر این مذهب درسته و هم نظر اون مذهب.

parisa دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ب.ظ http://doroftadeh.blogsky.com

حرف شما رو قبول دارم. پس چی میشد همه مسلمونا به یه چیز اعتقاد پیدا کنن. یگانگی خداوند قرآن کریم حضرت محمد (ص).

میگه این سه چیز اصل نیستن؟ پس چرا همه به فرعیات نگاه میکنن. از ابتدای امامیت بعد از پیغمبر چند بار اصلیت اسلام عوض شده، اول امامت اول که باید باشه، بعد تو زمان امام جعفر... خدای یه وقتای هرچی سعی میکنم نمیفهمم. یعنی این چیزا مهم تر از سه اصلیتن؟؟؟؟

اعتقاد مسلمانها به یک چیز واحد هست، ولی مناقشات الهیاتی و فقهی و تاریخی پیش می آید. تا وقتی یک رهبر واحد نباشه که همه قبولش دارن، این مشکل ایجاد میشه. در مورد بعد از رحلت حضرت محمّد(ص) هم همین شد. اصل امامت رو خب اهل سنت می گن اضافه شده، این سه اصل اوّلیه رو مگه پیامبر تبیین کرده؟ الهیدانها و رهبرها مشخص کرده اند. عدالت و امامت هم باید ادامۀ توحید و نبوّت دونسته بشن و اصل مذهبی هستن در کنار اصول دین. به هر حال خود اهل سنّت باید قبول کنن به شکلی امامت رو، چون اگر قبولش نداشت باشن، باید توضیح بدن که چرا بعد از پیامبر رفتن خلیفه مشخص کردن؟ انتخاب خلیفه یک بدعت بود یا یک سنت؟ اگر بدعت بود که باید ابوبکر و عمر رو به این خاطر محکوم کنن، اگر سنّت بود که خب امامت هم چیزی شبیه به همینه، فقط شیعه می گه جانشین پیامبر رو باید خدا مشخص کنه، نه مردم. حُسنش هم وقتی مشخص می شه، می بینیم بعد از مدّتی همین خلافت برخاسته از بیعت مردم، به دست بنی امیّه می افته.

parisa دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:55 ب.ظ http://doroftadeh.blogsky.com

راستی یادم رفت، ماه رمضان مبارک.
ما رو هم از دعا تون بی بهره نگذارید...

محتاجیم به دعا. خدا در این ماه به شما خیر بده.

دخترک مهربون سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:59 ب.ظ http://www.hilove.blogfa.com

سلام.. تبریک می گم وب جدید رو.. مطالب وب ها یکی هستن؟
نظرتون درباره مطالب همچنان مخالفه؟
مطالب معنوی رو هم سعی کردم بیشتر ارتباط بدم
امیدوارم مفید بوده باشه

سنگ صبور دوشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:22 ق.ظ http://dado-bidad.blogfa.com

سلام وبلاگت خوندم و بنظرم جالب اومد یه سر به وبلاگه منم بزن اگه مایل به تبادل لینک بودی من با اسم سنگ صبور لینک کن و بگو باچه اسمی لینکت کنم
آرزومند آرزوهاتونم طاعات و عباداتتون قبول

دخترک مهربون سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:49 ق.ظ http://www.hilove.blogfa.com

الان مطلبتون رو فرصت کردم بخونم به خاطر این تحقیق پر تلاش و دقیقتون خسته نباشید و تبریک می گم... جالب بود..
آپم و منتظر حضورتون.. ممنون می شم مطالب رو کامل بخونید (البته اگر وقت داشتین)

دخترک مهربون پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:42 ق.ظ http://www.hilove.blogfa.com

ممنون از حضورتون.. در رابطه با چاکراها تا جایی که اطلاع دارم دانشمندای زیادی در این زمینه به یقین رسیدن و خب تاثیرش رو هم دیدن و دیدم.. و همه ی این ها به صورت خیلی جالبی با یقین به لطف خدا ارتباط پیدا می کنن.. اینکه من به کائنات یقین پیدا می کنم یعنی به رحمت خداوند مطمئنم.. شاید این یک نوع دیگه از رسیدن به یقین درباره ی لطف و رحمت بی انتهای خداوند باشه.. راه برای رسیدن به خدا بسیار است..
و نظر قبلتون : راستش درباره ی پاراگراف اول باید بگم خلوص ایمانی که مال اون زمان بوده درست اما متاسفانه نمیشه قبول کنیم که امروزه که برطرف شدن نیاز خورد و خوراک تو خیلی جاهای دنیا حل شده ست مردم از معاششون بگذرن و بخوان به معاد فکر کنن.. این فشارا انقدر زیاد دارن می شن که دین دار و دین گریز می کنن چه برسه کسی که هنوز راهی برای خودش انتخاب نکرده..! در رابطه با اینکه خواسته ها دوگانه شده هم موافقم و این هم برمی گرده به این که ما نه داریم تو واقعیت دین زندگی می کنیم.. نه تو واقعیت غرب واسه همینه.. سریال ها هم انقدر بی محتوا و غمگین و وقت تلف کن شدن که آدما ترجیح می دن حداقل غصه ی دردای خودشونو بخورن..
البته این ها نظر شخصی من بود وگرنه با این ها نمی شه همه ی کارهای مردم رو توجیه کرد اما می شه حداقل تا حدودی به دلایلش پی برد..

با سلام. در مورد چاکراها، خب باید دید این دانشمندان کیا هستند و اساساً با چه متد دانشیکی این چاکراها رو چک کرده اند. چاکرا چیزی فیزیکی نیست که بتونه مورد بررسی علمی و آزمایشگاهی قرار بگیره.

در مورد اینکه می فرمایید امروزه نیاز به خورد و خوراک در خیلی جاها حل شده، اون زمان هم در خیلی جاها حل شده بود، مردم ایران هم از یک دوران وفور غذا در عصر طاغوت به اون دوران رسیده بودن. بحث بر سر داشتن روحیۀ مقاومت هست که اونها نداشتن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد