تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

قرائتهای قرآن

 

پرسش: آیا قرآن، نسخه ها و روایتهای مختلفی دارد؟

 

  قرآن، به اجماع مسلمین و زیر نظر اصحاب، در همان ابتدا جمع آوری گردید، چنانکه در بحث سندیت قرآن این مسئله را با ذکر سند تاریخی توضیح دادیم. آنچه که در این بین مختلف بوده است، نوع قرآن است و همچنین برخی افراد عبارات توضیحی در بین جملات قرآن قرار داده اند و در قرائتشان باقی مانده است، که البته نظر به اینکه قرآن اوّلیه و اجماعی در دست است، توضیحی بودن این عبارات مشخص و آشکار است. اگر از چهارده روایت قرآن سخن گفته می شود، منظور روایت شدن قرآن از یکی از چهارده قاری است.

 

 

پرسش: دلیل اختلاف بین قرائات قرآن، چیست؟

 

  در زمان کتابت قرآن خط عربى ویژگى‏ هاى خاصى داشته که همین ویژگی ها یکی از عوامل مهم در شکل گیری قرائت های متعدد است. از جمله این ویژگی ها موارد زیر را می توان نام برد:


1-ابتدایى بودن خط:


  در جامعه عربى آن روز، خط در مراحل ابتدایى خود به سر مى‏ برد. از این ‏رو اصول آن استوار نشده بود و مردم عرب فنون خط و روش نوشتن صحیح را نمى‏ دانستند. هنوز آثارى از آن در رسم الخط کنونى باقى است. در آن رسم الخط کلمه به شکلى نوشته مى‏ شد که به چند وجه قابل خواندن بود. نون آخر کلمه را به شکلى مى‏ نوشتند که با «ر» فرقى نداشت و نیز شکل «و» با «ى» یکى بود. چه بسا، میم آخر کلمه را به شکل «و» و «د» را به صورت کاف کوفى و عین وسط را به شکل «ه» مى‏ نوشتند.


2-بی نقطه بودن حروف‏:


  یکى از عواملى که در قرائت قرآن مشکلات فراوان ایجاد مى‏ کرد، بى‏ نقطه بودن حروف معجمه(نقطه‏دار) و جدا نساختن آن از حروف مهمله(بى‏ نقطه) بود. لذا میان «س» و «ش» در نوشتن هیچ فرقى نبود. همچنین میان «ب» و «ت» و «ث»، «ج» و «ح» و «خ»، «ص» و «ض»، «ط» و «ظ»، «ع» و «غ»، «ف» و «ق»، «ن» و «ى «خواننده باید از دقت در معناى جمله و ترکیب کلامى تشخیص دهد که حرف موجود، جیم است یا حا یا خا و ...


3-خالى بودن خط از علائم و حرکات‏:


  در مصاحف اولیه کلمات عارى از هرگونه اعراب و حرکات ثبت مى‏ شد. وزن و حرکت اعراب و بناى کلمه مشخص نبود، لذا براى خواننده غیرعرب مشکل بود تا تشخیص دهد وزن و حرکت کلمه چگونه است. و حتى براى کسانى که با زبان عربى آشنا بودند دشوار بود تا بدانند هیأت کلمه چگونه است. مثلا: «اعلم» فعل امر است یا فعل متکلم مضارع و یا احیانا افعل التفضیل و یا ماضى از باب افعال.


4-نبودن الف در کلمات‏:


  یکى دیگر از عواملى که در رسم الخط مشکل مى‏ آفرید، نبودن الف در رسم الخط آن روز است. خط عربى کوفى از خط سریانى نشأت گرفته است. در خط سریانى، مرسوم نبود که الف وسط کلمه را بنویسند و آن را اسقاط مى‏ کردند. چون قرآن در ابتدا با خط کوفى نگاشته مى‏ شد، الفهاى وسط کلمه را نمى‏ نوشتند.


  بنابراین اختلافات قرائات معلول مسائلى طبیعى از جمله نقصان رسم الخط عربى بوده است. و به جهت رفع این مشکلات، به تدریج اصلاحاتى در حوزه رسم الخط آن به وجود آمده است.[1]

 

  در رسم الخط ابتدایی عربی، نقطه و علامات اعجام(حرکت و سکون و تشدید و...) وجود نداشت. حروف با و تا و ثا و... شباهت زیادی به هم داشتند. با این وجود این حروف علامت های مشخصه داشتند. با همه شباهت ها در همه قرآن فقط موارد محدودی اشتباه حروف برای تلاوت کنندگان پیش آمده، برای این که اشتباهات گسترده نشود، به ابداع نقطه و حرکت ها و علامت ها همت گماشتند تا کمترین تغییر در اثر گذر زمان در قرآن حاصل شود.

 

 

 

پرسش: قرآن فعلی که بین مسلمین وجود دارد، از کدام قاری است و چرا؟

 

  به نظر عده ای از عالمان اسلام قرائت های هفتگانه یا دهگانه، همگی به تواتر نقل شده و حجت اند، ولی عالمان شیعه و بسیاری از عالمان اهل سنت معتقدند تمام این قرائت ها متواتر و فراوان از رسول خدا نقل نشده اند، بلکه بعضی از آن ها اجتهاد خود قاریان بوده است. تنها قرائت هایی حجت اند که به نقل متواتر و فراوان به دست ما رسیده باشند. مطلب مهمی که باید دقت شود، اینکه قرآن است که به نقل متواتر به ما رسیده، متواتر بودن آیات قرآن با متواتر بودن یا نبودن قرائت ها ربطی به هم ندارد. هیچ منعی ندارد که قرآن متواتر باشد، ولی قرائت ها متواتر نباشند، زیرا قرآن بر قلب پیامبر نازل شد. پیامبر آن را بر مردم تلاوت کرد. نویسندگان متعدد که تعدادی از جانب پیامبر وظیفه داشتند و تعداد فراوان دیگر به اراده و عشق و علاقه خود به نوشتن آیاتی که از رسول خدا می شنیدند، همت گماشتند. با آن رسم الخط ابتدایی آنچه می شنیدند، می نوشتند. بنابراین ممکن است همه مسلمانان بر وجود کلمه ای در قرآن اتفاق نظر داشته باشند، ولی در نحوه خواندن آن با هم اختلاف اندک داشته باشند، همچنان که همه بر اصل اشعار متنبی، شاعر معروف عرب، اتفاق دارند، ولی در بعض الفاظ اختلاف دارند.

 

  قرائت حفص از عاصم یگانه قرائتى است که داراى سندى صحیح و با پشتوانه قرائت اکثریت مسلمین استحکام یافته است. این قرائت در طىّ قرون پى ‏در پى تا امروز همواره میان مسلمانان متداول بوده و هست و تداول آن به چند سبب برمى‏ گردد[2]:


1. سبب اوّل، این است که قرائت حفص همان قرائت عامه مسلمانان است، زیرا حفص و استاد او عاصم شدیدا به آنچه که با قرائت عامّه و روایت صحیح و متواتر میان مسلمانان موافق بود، پایبند بودند. این قرائت را عاصم از شیخ خود ابو عبد الرحمان سلمى و او از امام امیر المؤمنین(ع) اخذ کرده است و حضرت علی (ع) به هیچ قرائتى جز آنچه با نصّ اصلى وحى که میان مسلمانان از پیامبر (ص) متواتر بوده، قرائت نمى‏ کرده است. این قرائت را عاصم به شاگرد خود حفص آموخته است. از این رو در تمامى ادوار تاریخ مورد اعتماد مسلمانان قرار گرفت و این اعتماد عمومى صرفا براى این جهت بود که با نصّ اصلى و قرائت متداول بین مسلمانان، توافق و تطابق داشته است تا جایى که گفته شد قرائت حفص، قرائت عامه مسلمانان نیست؛ بلکه قرائت عامه مسلمانان، قرائت حفص است.


  ممکن است گفته شود پس چرا این قرائت را به حفص نسبت دادند؟! در پاسخ به این سؤال باید بگوییم که نسبت این قرائت به حفص، به این معنا نیست که این قرائت مبتنى بر اجتهاد حفص است بلکه این یک نسبت رمزى است براى تشخیص این قرائت و قبول قرائت حفص به معناى قبول قرائتى است که حفص اختیار کرده و پذیرفته است؛ زیرا این قرائت از اول بین مسلمانان متواتر بوده است.

 

2. سبب دیگر این است که عاصم در بین قراء معروف به خصوصیات و خصائلى ممتاز بوده که به او شخصیتى قابل توجه بخشیده است، وى ضابطى بى‏ نهایت استوار و در اخذ قرآن از دیگران محتاط تر بوده است و لذا قرائت را از کسى غیر از ابوعبدالرحمن السلمى که از على علیه السّلام فرا گرفته بود اخذ نمى‏ کرد و آن را به زر بن حبیش- که قرائت را از ابن مسعود آموخته بود- عرضه مى‏ کرد، لذا در تمام دوره‏ هاى تاریخ، قرائت عاصم، قرائتى بوده که بر همه قرائت ها، ترجیح داشته و بین عامه مسلمانان، رواج داشته و همگان بدان توجه داشتند.

 

به عنوان نمونه به بعضى از کلمات بزرگان فن اشاره مى‏ کنیم تا روشن شود که مسلمانان عمدتا به قرائت عاصم عمل مى‏ کردند و به بقیه قرائات در کنار آن اشاره مى‏ کردند:


قاسم بن احمد خیاط که از افراد حاذق و مورد وثوق بود و در سال 292 درگذشت، در قرائت عاصم امام به شمار مى‏ آمد و از این جهت مردم اتفاق بر آن داشتند تا قرائت او را بر دیگر قرائت ها ترجیح دهند.[3]


  در اول قرن چهارم، در جلسه درس ابن مجاهد قارى بغداد، پانزده تن متخصّص قرائت عاصم، وجود داشته و ابن مجاهد تنها این قرائت را براى آنان تشریح مى‏ کرد.[4]


  نفطویه ابراهیم ابن محمد، متوفاى 323 که پنجاه سال آموزش قرائت قرآن را به عهده داشت، هر وقت که درس خود را آغاز مى‏ کرد، قرآن را به قرائت عاصم مى‏ خواند و آن وقت به قرائت هاى دیگر اشاره مى‏ کرد.[5]


  امام احمد حنبل نیز قرائت عاصم را بر دیگر قرائت ها ترجیح مى‏ داد؛ زیرا مردم کوفه که اهل علم و فضل بودند، قرائت عاصم را پذیرفته بودند.[6]


  تمام ائمه قرائت کوشش کردند که اسناد قرائت خود را به روایت حفص و قرائت عاصم متصل کنند، امام شمس الدین ذهبى مى‏ گوید: بالاترین چیزى که براى ما رخ داده، وجود قرآن کریم از طریق عاصم است و عاصم از ابو عبد الرحمن السلمى و او از على علیه السّلام و از زر بن حبیش و او از ابن مسعود گرفته است و آن ها از نفس پیامبر و پیامبر از جبرئیل و به واسطه او از خدا گرفته است.[7]


 ابن شهر آشوب، متوفاى 588 ه ق، در کتاب «مناقب آل ابوطالب» فرموده است:


  عاصم قرائت را از ابو عبد الرحمن السلمى فرا گرفته که او هم قرآن را نزد امام على علیه السّلام قرائت کرده است و از اینجاست که گفته‏ اند: «افصح القراات قرائة عاصم؛ یعنى: شیواترین قرائت ها قرائت عاصم است»؛ زیرا او قرائت اصلى را آورده است.[8]


  امروزه نیز، جهان اسلام تقریبا بر قرآن به روایت حفص از عاصم اتفاق کرده، این قرائت چاپ و نشر یافته، فقط در کشور های اسلامی آفریقا قرآن به روایت ورش از نافع چاپ شده و نشر یافته، بقیه قرائت ها متروک شده است.

 

پیرامون اینکه آیا اختلافات بین قرائات، با عدم قرآن منافاتی ندارند، در بحث بعدی، سخن خواهیم گفت(برای خواندن آن اینجا کلیک کنید.)

 

 



[1] آیت الله معرفت، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید، 1381ش.

[2] آیت الله معرفت، التمهید فی علوم القرآن ، قم، مؤسسة النشر الاسلامى‏ ، 1415ق، ج‏2، ص: 245

[3] همان، ص 246.

[4] همان.

[5] همان.

[6] همان.

[7] همان، ص 247.

[8] ابن شهر آشوب، المناقب، قم، مؤسسه انتشارات علامه ، 1379ق، ج : 2 ، ص  43.

تسلیت رحلت امام خمینی

امروز سالروز رحلت امام خمینی است. یک توضیح شاید همیشه لازم باشد که چرا به ایشان «امام» گفته شده است و مگر این نیست که عنوان امام، مخصوص امامان دوازده گانه است؟ در پاسخ باید عرض کنیم که معلوم نیست چه کسی این قاعده را ساخته است و به تشیع نسبت داده است که عنوان «امام» مخصوص ائمه اطهار است. این افراد معمولاً خودشان یک قاعده ای می سازند و بعد به خاطر رعایت نکردن این قاعده دیگران را محکوم می کنند! امام به معنای رهبر است. ائمه اطهار نیز از آنجا که رهبران حقیقی ما بعد از رحلت حضرت محمّد(ص) هستند امام خوانده می شوند. افراد دیگری نیز امام خطاب شده اند، همچون امام موسی صدر. حتی در بین اهل سنّت هم، رهبران و بزرگان دینی، امام خطاب می شوند، مثل امام بخاری و امام محمّد غزالی.


  امام خمینی در دوران حیات خود به راستی رهبر عموم مردم ایران بودند و اکثریت مردم پشت سر ایشان بودند، به همین خاطر، به راستی امام نامیدنشان، غیرمنطقی به نظر نمی رسد.


عکسهایی از تشییع جنازه امام:




تبریک ولادت امام محمّد تقی الجواد



برای خواندن آخرین بحثهای وبلاگ، روی بحثهای سمت راست وبلاگ کلیک کنید

<-----------------


دلایل عدم تحریف قرآن

 

 

 

از کجا می توانیم مطمئن باشیم که قرآن تحریف نشده است؟ در پاسخ به این مسئله دو بحث را طرح می کنیم:


الف)قرآن باید حداقل تا حدّی که به هدایتگری و حجّیت آن حفظ شود، از تحریف

مصون بماند.


ب)قرآن باید درست و سالم به دست ما رسیده باشد.


 

الف) حجّیت قرآن باید حفظ شود:


  بنا به دلایلی و از جمله موارد زیر، باید حجّیت قرآن، حفظ شود، لذا قرآن حداقل تا حدّی که حجّیت و هدایتگری آن آسیبی ندیده باشد، باید از تحریف مصون مانده باشد:


 

 برهان حکمت[1]


  خداوند آخرین کتاب آسمانى خود را به نام قرآن، براى هدایت بشر فرستاده است. خداوند دیگر نه کتابى مى‏فرستد و نه پیامبرى؛ بنابراین قرآن اولین و آخرین منبع هدایت بشر تلقى مى‏شود. تحریف چنین کتابى برابر با عدم حفظ خداوند، و مساوى با گمراهى بشر است و این با حمید و حکیم بودن خداوند سازگار نیست. بنابراین خداوند خود به مقتضاى حکیم بودنش این کتاب را حفظ  مى‏ کند.

 

حدیث ثقلین


  یکی از احادیث متوار[2] در نزد فریقین،شیعه و سنّی، حدیث ثقلین است و به علّت تواتر، باید بپذیریم که این حدیث به راستی از حضرت محمّد(ص) است. حضرت رسول(ص) این حدیث می فرمایند:


«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»


یعنی


«من دو چیز گرانبها را در میان شما به یادگار می گذارم که اگر به آنها تمسک کنید، هرگز گمراه نمی شود کتاب خدا و عترت و اهل بیتم و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا اینکه در حوض کوثر بر من وارد شوند.»


  با توجه به این حدیث، کتاب الله، که همان قرآن است، باید تا روز قیامت، که با عترت رسول الله(ص) به ایشان می پیوندد، هدایتگر ما باشد. پس مسلّم است، که اگر در آن تحریفی صورت بگیرد که حجّیت آنرا از بین ببرد، دیگر نخواهد توانست ما را از گمراهی نجات بدهد. لذا، قرآن باید از تحریفی که حجّیت آنرا از بین ببرد، مصون بماند.



 

ب) قرآن باید درست و سالم به دست ما رسیده باشد:


  از سوی دیگر، طبق شواهد تاریخی، قرآن باید دقیق درست به ما رسیده باشد، زیرا کلمه به کلمه آن، دارای تواتر است:

 

 برهان تواتر


  تمام آیات و سوره‏هاى کنونى قرآن مجید، همانند قرآن گذشته، دست به دست و سینه به سینه به طور همگانى توسط مسلمانان نقل گردیده است. این تواتر منطقى، دلالت مى‏کند هیچ کلمه و آیه یا سوره‏اى، نه از قرآن کاسته شده و نه بر آن افزوده شده است. بنابراین قرآن کنونى با توجه بر واجد بودن صفت تواتر، از هرگونه تحریفى سالم است.


 

جمع بندی


  پس روشن شد که قرآن باید از تحریفی که حجّیت آنرا از بین ببرد مصون بماند و همچنین کلمه به کلمه دارای تواتر است و لذا عقلاً باید آنرا مصون از تحریف بدانیم.




[1] قرآن شناسى، ج 1، ص 216.

[2] حدیث متواتر، در اصطلاح «خبری است که سلسله راویان آن در هر طبقه به اندازه ای باشند که امکان توافق آنان برکذب به طور عادی محال باشد و خبر آنها موجب علم گردد.»(مقباس الهدایه، عبدالله مامقانی، ج1، ص 89 – 90؛ الرعایه فی علم الدرایه، شهید ثانی، ص 28) به زبان ساده، حدیثی است که سلسله راویان راستگوی بسیار، آنرا نقل می کنند، که آنقدر این سلسله راویان راستگوی مختلف، زیاد هستند، که جای شک در صحّت حدیث باقی نمی ماند.

مردم سه دسته اند: دانشمند، دانشجو و خاشاک روی آب




الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمّدٍ الْأَشْعَرِیّ عَنْ مُعَلّى بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیّ‏ٍ الْوَشّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ سَالِمِ بْنِ مُکْرَمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ النّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ وَ مُتَعَلّمٌ وَ غُثَاءٌ


ترجمه:


امام صادق علیه السلام فرمود: مردم سه دسته‏اند دانشمند و دانشجو و خاشاک روى آب (که هر لحظه آبش به جانبى برد مانند مردمى که چون تعمق دینى ندارند هر روز به کیشى گروند و دنبال صدایى برآیند).


اصول کافی، ج1، ص34(باب انواع مردم، حدیث2)

فضیلت نماز اوّل وقت از زبان آیت الله بهجت



بیایید از همین لحظه به نماز اوّل وقت مقیّد شویم.

زندگی نامه امام هادی علیه السلام

 

پدید آورنده : محمدرضا نصوری(کارشناس تاریخ و مهدویت)

 

امام علی بن محمد الهادی علیه السلام در نیمة ذی الحجه سال 212ق نزدیک شهر مدینه در روستای صریا، چشم به دنیا گشود و در ماه رجب سال 254ق در سرّ من رأی (سامرا) توسط معتز عباسی به شهادت رسید. ایشان پس از پدر بزرگوارش 33 سال امامت شیعیان را بر عهده داشتند.[1]

 

نام مادر آن حضرت سمانه مغربیه بود[2]؛ البته مدنب، حدیث و غزال هم گفته اند.[3]

 

لقب های آن حضرت را نقی، هادی، امین، طیب، ناصح، مرتضی و... ذکر کرده اند. کنیه اش ابوالحسن است و به ایشان ابوالحسن ثالث می گویند.[4]

 

امام هادی علیه السلام از آغاز امامت در مدینه حضور داشتند و در مدت اقامت در این شهر نقش بسیار مهمی در رهبری شیعیان ایفا کردند؛ به طوری که حکومت عباسی از موقعیت ممتاز امام احساس خطر کرده و حضور ایشان در مدینه را به صلاح ندانست، متوکل برای کنترل بیشتر امام علیه السلام تصمیم گرفت ایشان علیه السلام را از مدینه به سامرا منتقل کند. در سال 233 ق بنابه گزارش هایی که جاسوسان از فعالیت های امام علیه السلام داده بودند، متوکل به یحیی بن هرثمه مأموریت داد تا این انتقال را انجام دهد. با ورود یحیی بن هرثمه به مدینه، مردم که سخت مشتاق و شیفتة امام خود بودند، اعتراض خود را علنی کردند؛ به طوری که یحیی بن هرثمه اعلام کرد که کاری به امام علیه السلام ندارد و هیچ خطری امام علیه السلام را تهدید نمی کند. پس از مدتی به بهانه این که در منزل امام بر علیه حاکم عباسی سلاح جمع آوری می شود به خانه امام علیه السلام حمله بردند، ولی چیزی جز قرآن و ادعیه نیافتند. جالب اینکه خود یحیی بن هرثمه پس از بازگشت می گوید: «چیزی جز بزرگواری، ورع، زهد و شجاعت در او نیافتم».[5]

 

متوکل در ساعات اولیه ورود امام به سامرا به شکلی اهانت آمیز با امام برخورد کرد و نه تنها به استقبال حضرت نیامد، بلکه دستور داد ایشان را در محلی که مخصوص گداها بود و به «خان الصعالیک» شهرت داشت، وارد کنند. بعد از استقرار امام هادی علیه السلام در سامرا تمامی رفت و آمدها و ارتباطات امام تحت کنترل بود و به محض شنیدن اینکه امام علیه السلام از اموال و سلاح شیعیان نگهداری می کند، نظامیان شبانه به خانة امام علیه السلام هجوم می بردند؛ ولی چیزی به دست نمی آوردند.

 

در طول مدت حضور امام علیه السلام در سامرا هر روز بر عظمت و محبوبیت آن حضرت افزوده می گشت و همه ناخواسته در برابر امام علیه السلام متواضع و خاشع بودند و سخت محترمش می داشتند.[6] البته نفوذ امام منحصر به شیعیان نبود و شامل درباریان عباسی هم می شد. حتی اهل کتاب هم به امام علیه السلام احترام می گذاشتند.

 

متوکل وقتی در اقدامات خود علیه امام علیه السلام ناکام ماند، به نزدیکان خود اعلام کرد که در کار امام هادی علیه السلام درمانده شده است؛ از این رو به محدودیت و فشار اکتفا نکرد و تصمیم به کشتن امام علیه السلام گرفت و حتی اقداماتی هم انجام داد؛ اما پیش از آنکه موفق شود، خود به هلاکت رسید.[7]

برخی از اقدامات امام هادی علیه السلام

1. ایجاد آمادگی فکری شیعیان جهت ورود به عصر غیبت

 

فراهم کردن زمینة ورود شیعه به عصر غیبت، از اقدامات اساسی امامان شیعه علیه السلام بود، که همواره شیعیان را متوجه این امر می کردند. در این راستا امام هادی علیه السلام هم اقداماتی انجام داده اند:

 

الف) بیان روایات فراوان در مورد فرا رسیدن و نزدیک بودن عصر غیبت؛

 

ب) بشارت به ولادت حضرت حجت ومخفی بودن ولادت و هشدار این که مبادا مخفی بودن باعث تردید شما شیعیان گردد؛

 

ج) کم کردن تماس مستقیم شیعیان با حضرت؛ به طوری که در سامرا مسائل شیعیان از طریق نامه یا نمایندگان حضرت پاسخ داده می شد؛ تا از قبل برای شرایط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام آمادگی داشته باشند؛[8]

 

د) تأیید برخی از کتب فقهی و اصول روایی شیعه

 

و) ارجاع سؤالات شیعیان به وکلا و توجیه وکلا نسبت به پرسش های شیعیان؛ با توجه به انحرافات و شبهات آن روز.

2. مبارزه با انحرافات

 

غالیان کسانی بودند که بر مبنایی نادرست، امامان معصوم علیه السلام را تا مقام خدایی (نعوذبالله) بالا می بردند. امام هادی علیه السلام ـ همانند امامان قبلی ـ موضع خویش را در قبال آنان روشن می ساخت و آنان را از گروه شیعه نمی دانست و حتی در نامه های مختلف، غالیان را افرادی مشرک و کافر معرفی می فرمود و بیزاری خویش را از آنان به صورت آشکار اعلام می نمود.[9]

 

گروه دیگری از منحرفان، صوفیان بودند که معمولاً با کناره گیری از دنیا، به شکل ریاکارانه در مقابل امام هادی علیه السلام می ایستادند. امام هادی علیه السلام شیعیان را از نزدیک شدن و هم نشینی با آنان و ورود به جلسه هایشان به شدت برحذر می داشت و آنان را هم نشینان شیطان و نابود کنندة پایه های دین و پیروان این گروه را نادانان می دانست و کسانی را که به آنها گرایش پیدا می کردند، احمق معرفی می فرمود.[10]

3. تربیت نیرو و افراد شایسته

 

یکی از اقدامات و فعالیت های ائمه علیه السلام پرورش شاگردان و افراد شایسته بوده است. امام هادی علیه السلام نیز با توجه به پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف و وجود شبهات و انحرافات، نیروهایی را که استعدادهای لازم را داشتند شناسایی کرده و آنان را جهت پیش برد اهداف اسلامی تربیت می فرمودند. این افراد افزون بر راویانی هستند که سخنان و روایات امام هادی علیه السلام را نقل می نمودند. برخی از این افراد همان کسانی هستند که وکالت آن حضرت را عهده دار بودند. برجسته ترین این افراد عبارتند از:

 

1. عبدالعظیم حسنی (ره)، که مرقد وی در شهر ری می باشد و از یاران امام عسکری علیه السلام بوده است.

 

2. حسن بن راشد، مشهور به ابوعلی و وکیل امام هادی علیه السلام بوده است.

 

3. عثمان بن سعید عمری، که از یازده سالگی در محضر امام هادی علیه السلام بود و بعدها یکی از نایبان خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده است.

4. تقویت سازمان وکالت

 

با توجه به لزوم ارتباط بین رهبری و پیروان و پراکندگی شیعیان در اقصی نقاط بلاد اسلامی و با وجود خفقان عباسی و لزوم حفظ شیعیان و از همه مهمتر با توجه به اینکه امام علیه السلام در حصر و تحت نظارت و کنترل بوده اند، خیلی از شیعیان در بلا تکلیفی به سر می بردند. به همین علت سازمان وکالت که به صورت مخفی شکل گرفته بود و از زمان امام صادق علیه السلام فعالیت خود را آغاز نمود، در دوران امام هادی علیه السلام نیاز به تمهیدات بیشتری داشت.

 

در زمان امام هادی علیه السلام شیعیان ایران، عراق، یمن ومصر ارتباط مستمر و خوبی با حضرت داشتند. وکلای امام علیه السلام علاوه بر جمع آوری خمس و ارسال آن به امام علیه السلام ، در مسائل کلامی و فقهی نیز نقش سازنده ای داشته اند و در جا انداختن امامت امام بعدی و ورود شیعه به عصر غیبت، تلاش خستگی ناپذیری از خود به نمایش گذاشتند. (البته گاهی افرادی از این وکلا دستخوش انحراف از خط امام علیه السلام شده و مورد تکذیب آن حضرت هم واقع می شدند. در این شرایط کسان دیگری جایگزین آنها می شدند.[11])

 

این شبکه ارتباطی چنان اهمیت داشت که متوکل را به فکر کنترل و نابودی آن انداخت و با تشکیل نیروهایی ویژه به دستگیری، شکنجه، حبس و شهادت برخی از وکلای امام علیه السلام در نقاط مختلف اقدام کرد؛ اما موفق نشد این شبکه گسترده را از میان بردارد.

5. تبیین مقام شامخ امامت از طریق زیارت غدیریه و زیارت جامعه

 

در زمان امام هادی علیه السلام اصل امامت باید معرفی می گردید؛ چون ائمه علیهم السلام و فضائل و جایگاه ایشان رو به فراموشی می رفت. امام هادی علیه السلام پدران و اجداد گرامی خود را با بیان زیارات معرفی می کردند. مجموعه این زیارات و ادعیه به عنوان یک دائرة المعارف شیعه به حساب می آید و در بردارنده دلایل بسیار استوار در حقانیت ائمه اطهار و اهل بیت علیهم السلام می باشد.

الف) زیارت جامعه کبیره

 

این زیارت از مشهورترین ، برترین و شناخته شده ترین زیارات ائمه علیهم السلام است. شیعیان نسبت به خواندن آن بخصوص روزهای جمعه توجه خاصی دارند. شیخ طوسی (ره) در التهذیب و شیخ صدوق (ره) در الفقیه آن نقل کرده اند. علامه مجلسی (ره) در مورد صحت سند آن ـ که به درجه قطع رسیده ـ می گوید: «این زیارت دارای بهترین سند، عمیق ترین مفهوم، فصیح ترین الفاظ، بلیغ ترین معناو عالی ترین شأن است.[12] امام هادی علیه السلام در این زیارت شاخصه ها و پایه های اصلی شیعه را بیان فرمودند.

ب) زیارت غدیریه

 

این زیارت به زیارت امیرالمؤمنین در عید غدیر خم معروف است. در سالی که معتصم امام علیه السلام را از مدینه به سامرا فراخواند، ایشان به زیارت امام علی علیه السلام در نجف اشرف رفته و این زیارت را قرائت کردند که در ضمن آن یکصد و پنجاه منقبت از مناقب امام علی علیه السلام بیان فرموده و از برخی مشکلات سیاسی و اجتماعی که ایشان را آزرده کرده بود، سخن گفتند.

 

این زیارت از زیباترین، اصیل ترین، بدیع ترین و پربارترین زیارت هاست. در زمانی این زیارت توسط امام هادی علیه السلام قرائت شد که امامت به فراموشی سپرده شده بود. امام هادی علیه السلام در ضمن زیارت با ترسیم مظلومیت امام علی علیه السلام و هشدار به مردم، آنان را از خواب غفلت بیدار می کند.

 

منبع: سایت حوزه

--------------------------------------------------------------------------------

 

 

[1] . شیخ مفید، ارشاد، ص327.

 

[2] . همان، ص307.

 

[3] . حسینی، محمدرضا، تاریخ اهل البیت علیه السلام ، ص123.

 

[4] . مناقب آل ابی طالب علیه السلام ، ج4، ص401، به کوشش محمدحسین دانش آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی.

 

[5] . ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص359.

 

[6] . اربلی، کشف الغمة، ج2، ص398؛ تحقیق سید هاشم رسولی.

 

[7] . ابن طاووس، جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع، ص27 (به نقل از تاریخ تشیع، ج1، ص292).

 

[8] . محمد جواد طبسی،حیاة الامام العسکری علیه السلام ، صص325-316 (با اندکی تصرف و تلخیص).

 

[9] . اختیار معرفة الرجال، ص519، (به نقل از تاریخ تشیع، ج1، ص 294).

 

[10] . خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، صص 135 ـ 134، (به نقل از تاریخ تشیع، ج1، ص 294).

 

[11] . رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص513.

 

[12] . مزارالبحار، به نقل از باقر شریف قرشی، زندگانی امام علی الهادی علیه السلام ، ص168.

به مناسبت شهادت امام علی نقی الهادی(ع)


سخنرانی حجت الاسلام پناهیان، چهارشنبه، سوم خرداد 1391، در سینما فلسطین تهران، با موضوعیت دلیل توهینات به امام هادی علیه السّلام:


دانلود(حجم: 34.8 مگابایت)



شعر زیبای سینه زنی حمید علیمی، به مناسبت شهادت امام هادی علیه السّلام در سال 1384:


دانلود(حجم: 0.792 مگابایت)


شعر سید مهدی میرداماد، به مناسب شب شهادت امام هادی علیه السّلام، در شب گذشته، پنجشنبه شب 4 خرداد 1391، در بیت الزینب قم:


دانلود(حجم: 2.94 مگابایت)




التماس دعا!

سلام. دوستان به لحظات اذان ظهر نزدیک می شویم. سر نمازهای اوّل وقتتون دعا فراموش نشه. التماس دعا داریم.