تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

پاراکلیتوس

  حضرت عیسی مسیح(ع) پیش از عروج به آسمان از آمدن فرد دیگری که در متن یونانی «پاراکلیتوس» و در ترجمه سریانی  «فارقلیطا» خوانده شده است بشارت می دهد، که پس از او خواهد آمد.  این بشارت در انجیل یوحنّا باب 14، در آیه 16،  ذکر شده است که به نقل از حضرت عیسی(ع) میگوید:

 

κἀγὼ ἐρωτήσω τὸν πατέρα καὶ ἄλλον παράκλητον δώσει ὑμῖν ἵνα μεθ' ὑμῶν εἰς τὸν αἰῶνα ᾖ,

ترجمه:

و من از پدر خواهم خواست و او مدافع(=فارقلیطایی) دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد.

 

همان طور که می بینید حضرت عیسی مسیح، یاران خود را به آمدن فارقلیطایی دیگر، بشارت می دهد که این کلمه در ترجمه های فارسی مسیحیان از انجیل یوحنّا به «تسلی دهنده»، «مدافع» و امثال اینها ترجمه شده است.  این آیه و توضیحاتی که حضرت عیسی مسیح در ادامه سخنان خویش در مورد او خواهد داد، نشان میدهد که به احتمال زیاد اینجا حضرت عیسی مسیح(ع) به حضرت محمّد(ص) بشارت داده است.

  چنانکه ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن، جلد 3، صفحه 708 می گوید مانی و منتز که پیش از حضرت محمّد(ص) بودند، ادعا کرده اند که همان فارقلیطای موعود هستند و این امر نشان می دهد که مسیحیان تا قرنها منتظر این فارقلیطا بوده اند و بخاطر همین انتظار نیز افرادی مثل مانی و منتز فرصت پیدا کردند که خود را فارقلیطا معرفی کنند. این امر نشان می دهد که مجامع مسیحیت در پیش از اسلام منتظر این فارقلیطا بوده اند و لذا این که فارقلیطا یک پیامبر پس از حضرت عیسی(ع) است، تنها ادعای مسلمانان نیست.

  انجیل یوحنا در ابتدا به زبان یونانی نوشته شده است و در نسخۀ یونانی این کلمه به صورت پاراکلیتوس نوشته شده است. حضرت عیسی مسیح(ع) به زبان یونانی سخن نمی گفته است، بلکه به زبان آرامی سخن می گفته است و یوحنّا که انجیل خود را به زبان یونانی نوشته است، طبق عادت همیشگی مسیحیان(که در مقدمه نیز بدان اشاره کردیم) اسمی را که حضرت مسیح(ع) به زبان آرامی به زبان آورده است، ترجمه کرده است و ترجمۀ آن را به یونانی نوشته است که این ترجمه بعدها در ترجمه های سریانی به فارقلیطا تبدیل شده است. اما اگر این ترجمۀ یونانی را به زبان آرامی که حضرت عیسی(ع) بدان سخن گفته است، برگردانیم، ترجمۀ آن میشود: مَحمَدَ. پس به نظر میرسد که حضرت عیسی مسیح(ع) واقعا اسم حضرت محمّد(ص) را به زبان آورده است ولی در انجیل یوحنّا این اسم از زبان آرامی به زبان یونانی ترجمه شده و به پاراکلیتوس بدل شده است. به نگر من همین امر به خوبی نشان می دهد که منظور حضرت عیسی(ع) فقط و فقط حضرت محمّد(ص) است.

 

  البته چنانکه حضرت عیسی(ع) در ادامه توضیحات در مورد فارقلیطا، به نقل از انجیل یوحنّا باب 16، آیه 7 می فرمایند، تا ایشان نرود، او نمی آید:

ἀλλ' ἐγὼ τὴν ἀλήθειαν λέγω ὑμῖν, συμφέρει ὑμῖν ἵνα ἐγὼ ἀπέλθω. ἐὰν γὰρ μὴ ἀπέλθω, ὁ παράκλητος οὐκ ἐλεύσεται πρὸς ὑμᾶς: ἐὰν δὲ πορευθῶ, πέμψω αὐτὸν πρὸς ὑμᾶς.

ترجمه:

با اینحال، من به شما راست می‌گویم که رفتنم به‌ سود شماست. زیرا اگر نروم، آن مدافع(فارقلیطا) نزد شما نخواهد آمد؛ امّا اگر بروم او را نزد شما می‌فرستم.

 

  این آیه نیز نشان می دهد که فارقلیطا بعد از حضرت عیسی(ع) خواهد آمد و لذا این آیه نشان می دهد که مسیحیان حقیقی باید منتظر موعود دیگری پس از حضرت عیسی(ع) باشند.

 

  از سوی دیگر انجیل یوحنّا در آیه 8 از باب 16، به نقل از حضرت عیسی(ع) در مورد فارقلیطا می فرماید:

καὶ ἐλθὼν ἐκεῖνος ἐλέγξει τὸν κόσμον περὶ ἁμαρτίας καὶ περὶ δικαιοσύνης καὶ περὶ κρίσεως:

ترجمه:

و چون او آید، جهان را بر گناه و عدالت و داوری ملزم خواهد نمود.

 

 این آیه نیز نشان می دهد که فارقلیطای موعود، حضرت محمّد(ص) است، زیرا بعد از حضرت عیسی(ع) هیچکس به اندازۀ آن حضرت در ملزم کردن به عدالت و داوری و خودداری از گناه تلاش نکرده است و نیز دعوت آن حضرت به این امر جهانی بوده است چنانکه شاهان کشورها را نیز به راه حق دعوت کرده است و به سویشان نامه فرستاده است و این امر با «ملزم کردن جهانیان» سازگاری کامل دارد.

 

  همچنین انجیل یوحنّا در آیه 26 باب 15، به نقل از حضرت عیسی(ع) چنین نقل می کند:

Οταν ἔλθῃ ὁ παράκλητος ὃν ἐγὼ πέμψω ὑμῖν παρὰ τοῦ πατρός, τὸ πνεῦμα τῆς ἀληθείας ὃ παρὰ τοῦ πατρὸς ἐκπορεύεται, ἐκεῖνος μαρτυρήσει περὶ ἐμοῦ:

ترجمه:

امّا چون آن مدافع(فارقلیطا) که از نزد پدر برای شما می‌فرستم بیاید، یعنی روحِ راستی که از نزد پدر می‌آید، او خودْ دربارۀ من شهادت خواهد داد.

 

این آیه به شهادت دادن آن فارقلیطا به حقانیت حضرت عیسی(ع) اشاره دارد و ما می دانیم که حضرت محمّد(ص) بارها حضرت عیسی(ع) را تصدیق کردند و بسیاری از تهمتهای مسیحیان به آن حضرت را نیز رد فرمودند. پس این آیه نیز نشانه دیگری از این امر به ما می دهد که موعود مورد نظر همان حضرت محمّد(ص) است.

 

  ضمن اینکه در آیه 13 باب 16 از انجیل یوحنّا، به نقل از حضرت عیسی مسیح(ع) چنین گفته شده است:

ὅταν δὲ ἔλθῃ ἐκεῖνος, τὸ πνεῦμα τῆς ἀληθείας, ὁδηγήσει ὑμᾶς ἐν τῇ ἀληθείᾳ πάσῃ: οὐ γὰρ λαλήσει ἀφ' ἑαυτοῦ, ἀλλ' ὅσα ἀκούσει λαλήσει, καὶ τὰ ἐρχόμενα ἀναγγελεῖ ὑμῖν.

ترجمه:

ولیکن چون او یعنی روح راستی آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خود تکلّم نمی کند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد.

 

  اینکه او از خود سخن نمی گوید، به خوبی نشانگر پیامبر بودن، فارقلیطای موعود است، ضمن اینکه قرآن نیز در مورد حضرت محمّد(ص) میفرماید که او از روی هوا و هوس سخن نمی گوید بلکه آنچه می گوید، وحی خداست بر او(سوره نجم، آیه4و3). در مورد خبر دادن او از اخبار آینده نیز بسیاری از حوادث آینده توسط حضرت محمّد(ص) پیشگویی شده است که این پیشگویی ها در کتب تاریخ و سیره موجود است.

 

در جای دیگر حضرت عیسی(ع) به نقل انجیل یوحنّا باب 16، آیه 14، در مورد فارقلیطا می فرمایند:

ἐκεῖνος ἐμὲ δοξάσει, ὅτι ἐκ τοῦ ἐμοῦ λήμψεται καὶ ἀναγγελεῖ ὑμῖν.

ترجمه:

او مرا جلال خواهد داد زیرا که از آنچه آن من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد.

 

  این آیه نیز تا حدود زیادی نشان می دهد که این بشارت مربوط به حضرت محمّد(ص) است، زیرا حضرت محمّد(ص) به راستی حضرت عیسی(ع) را جلال داد و حقایق فراوانی در مورد حضرت عیسی(ع) که به خاطر تحریفات به دست فراموشی سپرده شده بود، را بازگو فرمود. در حالی که قرآن و سخنان پیامبر خدا(ص) شأن و مقام بسیار والایی برای آن حضرت قائل هستند، طبق کتاب مقدس مسیحیان، آن حضرت ملعون شد(غلاطیان13:3) و بر روی صلیب دهان به کفرگویی گشود(متی46:27 و مرقس34:15) و اولین معجزه اش از دید انجیل یوحنا ساختن شراب برای مردم است(یوحنّا2: 11-1) او غیر مسیحی و یهودیان، را "سگ" خطاب میکند (متی6:7و26:15). او همچنین درخواست کمک زن غیر یهودی، را رد کرد(متی15: 25-23) و تنها بعد از توهین به او کمکش کرد. عیسی(ع) به روشی ظالمانه به مردم حمله می کند و این حمله به خاطر این است که آنها در روز شنبه کار کرده اند(یوحنا15:2) ولی اگر حفظ حرام و حلال دین یهود برای او اینقدر مهم بوده است، پس چرا برای مردم شراب درست می کند و به آنها می خوراند؟ عیسی(ع) در مثلی که راجع به خودش بود، گفت: "امّا آن‌ دشمنانِ من‌ که‌ نخواستند من‌ بر ایشان‌ حکمرانی‌ نمایم‌، در اینجا حاضر ساخته‌ پیش‌ من‌ به‌ قتل‌ رسانید."(لوقا27:19) وهمچنین عیسی(ع) کودکان را به جرم والدینشان خواهد کشت(مکاشفات یوحنا23:2)

  پس آشکار است که حضرت محمّد(ص) کسی بود که این همه توهینی که مسیحیان به حضرت عیسی(ع) نسبت می دهند را نفی کرد و به راستی نام آن حضرت را جلال داد و حقایق فراوانی را در مورد آن حضرت بازگو فرمود.

 

و اما شبهات مسیحیان در مورد این بشارت، به نقل از همان کتاب را ببینیم:

 

نویسندۀ مسیحی:

مسلمانان ادعا میکنند که منظور مسیح از اشاره به آمدن تسلی دهنده(در زبان یونانی paraclete) محمد است و دلیل ادعای خود را هم آیه6 از سوره صف میدانند که در آن محمد به نام احمد(periclytos) نامیده شده و آن را تلفظ صحیح واژۀ paraclete تصور میکنند. طبق این آیه از قرآن «عیسی پسر مریم به بنی اسرائیل گفت: همانا من رسول خدا به سوی شما هستم... و اکنون شما را مژده میدهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش احمد است بیاید...» ولی در اینجا نیز چنانچه انجیل یوحنا16:14 را در زمینۀ اصلی آن بخوانیم هیچ پایه ای برای این نوع ادعاها بدست نمیاید.

  در بیشتر از 5366 نسخه دستنویس از عهد جدید( N. L. Geisler and W. E. Nix, General Introduction to the Bible) مطلقاً حتی یک نسخۀ دستنویس وجود ندارد که کلمۀ periclytos(شخص ستوده شده) به آن مفهومی که مسلمانان ادعا میکنند آمده باشد، بلکه در تمام نسخه ها واژۀ paraclete(تسلی دهنده یا مدافع) نوشته شده است.

 

پاسخ:

اولاً نویسندۀ مسیحی، سخنانی را رد میکند که ما اصلاً ادعایش را نکرده ایم. ما ادعا نکردیم نام پریکلیتوس یا احمد در انجیل یوحنا آمده است. قرآن هم نفرموده است که در اناجیل مسیحیان نام احمد آمده است، بلکه فرموده است که حضرت عیسی(ع) گفت بعد از من کسی به نام احمد میاید و میدانیم که تمام سخنان حضرت عیسی(ع) در انجیلهایشان ثبت نشده است، بدون شک این جمله از حضرت عیسی(ع) نیز در اناجیل مسیحیان ثبت نشده است.

ثانیاً عنوان تسلی دهنده، مدافع و ... که مسیحیان برای ترجمۀ کلمۀ پارکلیتوس یا فارقلیطا میاورند، همگی بر پیامبر اسلام(ص) نیز صدق میکند.

ثالثاً حضرت عیسی(ع) به زبان آرامی سخن میگفتند و اگر ما این کلمۀ پاراکلیتوس را که به قول نویسندۀ مسیحی در 5366 نسخۀ دستنویس ثبت شده است را به زبان آرامی ترجمه کنیم تا ببینیم حضرت عیسی(ع) چه فرموده است که در انجیل یوحنّا تبدیل به پارکلیتوس(paraclete) شده است، خواهیم دید که ترجمۀ آن در آرامی «مَحمَدَ» است که شباهت بسیاری به نام حضرت محمّد(ص) دارد.

رابعاً مسیحیان برای رفع تناقضات عددی در کتاب مقدّس خودشان که مثلاً در جایی برای سن یک پادشاه در زمان یک حادثه، سن هشت و در جای دیگر سن هجده را نشان میدهد، ادعا میکنند که اینجا در یکی از این دو آیه از کتاب مقدّسشان، یک حرکت برداشته شده است و به همین خاطر عددی که این دو آیه نشان میدهند یکی نیست، ولی اگر حرکت برداشته نمیشد الان چنین تناقضی در کار نبود، خب با این توجیه خودشان ممکن است که آنچه در انجیل یوحنا نوشته شده است، همان پریکلیتوس بوده باشد که با برداشته شدن یک حرکت از آن، تبدیل به پاراکلیتوس شده است. پس باز ممکن است واقعاً حضرت عیسی(ع) به پریکلیتوس(periclytos) یا احمد اشاره کرده باشد(توجه کنید که اختلاف دو کلمۀ یونانی پاراکلیتوس و پریکلیتوس، تنها یک حرکت است). همچنین شهادت برخی افراد که واقعیت را دریافته اند، این شک را به وجود میاورد که واقعاً کلمۀ پریکلیتوس در انجیل یوحنا آمده است، برای مثال یک کشیش مسلمان شده، میگوید که استادش که کشیش بسیار بزرگی بود، اسنادی قدیمی مربوط به پیش از ظهور اسلام به او نشان داد که در آن زمان فارقلیطا به معنای احمد شناخته شده است، این کشیش که به این خاطر مسلمان میشود، در کتاب خود انیس الاعلام به این ماجرا اشاره میکند. مورد دیگر خاطره ای از لئوناردو داوینچی در کتاب "مسواک من" است که میگوید روزی دیدم کشیشی سوزنی در دست گرفته و دارد بخشهایی از کتاب مقدّس خطی را با سوزن پاک میکند و وقتی از او پرسیدم چه میکنی؟ گفت دارم کلمۀ پریکلیتوس را با حذف یک حرکت به پاراکلیتوس تبدیل میکنم، زیرا مسلمانان از این کلمه در کتاب مقدّس سوءاستفاده میکنند، زیرا در قرآنشان آمده است که حضرت مسیح به آمدن احمد اشاره کرده است و پریکلیتوس نیز به همین معناست. ولی در هر حال اگر پاراکلیتوس هم درست باشد با توضیحات حضرت عیسی مشخص است که حضرت عیسی(ع) به حضرت محمّد(ص) اشاره کرده است.

 

نویسندۀ مسیحی:

در همین آیه از انجیل حضرت عیسی به روشنی بیان میکند که منظور وی از «مدافع» نه محمد، بلکه روح القدس است. عیسی فرمود: « لیکن تسلی دهنده، یعنی روح‌القدس، که پدر او را به اسم من می‌فرستد، او همه‌چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه من به شما گفتم، به‌یاد شما خواهد آورد.»(یوحنا26:14) 

پاسخ:

 پاسخ این ادعای نویسندۀ مسیحی دو بخش است: "روح القدس خوانده شدن کسی که خواهد آمد" و "روح القدس بودن کسی که خواهد آمد."

  اوّل در مورد روح القدس خوانده شدن کسی که خواهد آمد، ما با این مشکلی نداریم، زیرا چنانکه جناب مستر هاکس مسیحی نیز در قاموس کتاب مقدّس در ذیل کلمۀ روح القدس اشاره میکند، روح القدس هم به معنای روح پاک یا روح راستی است و هم به معنای ویژۀ آن چیزی که مسیحیان آنرا «روح القدس» میخوانند(اقنوم سوّم خدا که حضرت مریم را بدون داشتن شوهر باردار کرد) میباشد. حضرت عیسی(ع) هر چند اینجا کلمۀ روح القدس را به زبان میاورند، ولی در یوحنا13:16، یوحنا17:14 و یوحنا26:15 او را روح راستی مینامد، و مشخص میفرماید که منظور معنای اوّل است و آن حضرت در این آیه خواسته اند به پاک بودن روح کسی که میاید اشاره کنند. این تعابیر در کتاب مقدّس به کار رفته است، مثلاً در مورد حضرت یحیی(ع) گفته شده است که از شکم مادر پر از روح القدس بود(لوقا15:1) پس مشخص است که روح پاک حضرت یحیی(ع)، روح القدس خوانده شده است.

 

دوم در مورد روح القدس بودن کسی که حضرت عیسی(ع) از آمدنش خبر داده اند. به هر حال این مشکل وجود دارد که شاید روح القدس در همان معنی ویژۀ خود، مورد نظر حضرت عیسی(ع) بوده باشد یعنی شاید منظور حضرت عیسی(ع) همان روح القدسی است که مادرش حضرت مریم(س) را باردار کرد؛ ولی ما با شواهدی نشان میدهیم که این برداشت غلط است:

نخست اینکه حضرت عیسی(ع) طبق همین انجیل یوحنا در باب 16، آیه 7، می فرماید رفتن من برای شما سودمند است، زیرا تا نروم فارقلیطا نزد شما نخواهد آمد! آیا این قابل قبول است که روح القدس از حضرت عیسی مسیح(ع) سودمندتر است؟ مشخص است که پاسخ منفی است. دوم اینکه انجیل یوحنّا در باب 16، آیه 8، به نقل از حضرت عیسی(ع) می گوید او جهانیان را به عدالت و انصاف ملزم خواهد کرد، که چنانکه خود مسیحیان قبول دارند روح القدس نمیتواند کسی را به چیزی ملزم کند، از این گذشته طبق اعتقاد خود مسیحیان، روح القدس تنها به سراغ افراد خاصی می رود و نه تمام جهانیان. سوم اینکه انجیل یوحنا، باب 15، آیه 26، به نقل از حضرت عیسی(ع) می گوید که او در مورد حضرت عیسی(ع) شهادت خواهد داد ولی هیچکجا نداریم که روح القدس در مورد حضرت مسیح(ع) شهادتی داده باشد و نکتۀ دیگر اینکه طبق کتاب مقدس، شهادت باید حسی باشد، حال آنکه روح القدس قابل حس کردن نیست و او نیز با کسی حرف نمی زند و خود مسیحیان نیز می گویند که روح القدس را به صورت باطنی درک کرده اند، نه اینکه با او حرف زده باشند. چهارم اینکه انجیل یوحنّا، باب 16، آیه 7، نقل کرده است که حضرت عیسی مسیح(ع) می فرماید اگر من نروم او نمی آید، و این سخن حضرت عیسی(ع) نشان می دهد که فارقلیطا نمی تواند روح القدس باشد، زیرا روح القدس در زمان خود حضرت عیسی(ع) هم حضور داشت، برای مثال طبق انجیل متی، باب 3، آیه 17 و 16، وقتی آن حضرت را تعمید دادند، روح القدس(که اینجا روح خدا خوانده شده است) به شکل یک کبوتر آمد و بر آن حضرت قرار گرفت و گفت این است فرزند من که از او خشنودم و چندین جای دیگر در اناجیل هم می بینیم با وجود اینکه حضرت مسیح حضور دارد، روح القدس هم حضور دارد! پنجم اینکه حضرت عیسی(ع) طبق انجیل یوحنّا باب 14، آیه 29، چنین می فرماید: «و الآن قبل از وقوع به شما گفتم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید» و اگر منظور روح القدس بود، این آیه معنی نداشت، زیرا حواریون پیش از این نیز به روح القدس ایمان آورده بودند. ششم اینکه در آیه 13 از باب 16 انجیل یوحنّا، حضرت عیسی(ع) می فرماید که او از خود حرف نمی زند، اینکه روح القدس که از دیدگاه مسیحیان(اعم از کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان) خداست، از خود حرفی نزند، فاقد معنا و مفهوم است، زیرا خدا هر چه بگوید از نزد خود می گوید. ضمن اینکه طبق باور خود مسیحیان روح القدس اصلا حرف نمی زند که بخواهد از نزد خودش سخن بگوید یا از نزد دیگری. هفتم اینکه نظر به اینکه در زبان یونانی و سریانی که نسخ قدیمی عهد جدید به آن زبانهاست، مثل زبان عربی، مؤنث و مذکر بودن کلمه، مشخص است؛ روح القدس همیشه به صورت مؤنث میاید و وقتی میخواهند در مورد او سخن بگویند از شناسه و ضمیر مؤنث استفاده میکنند، ولی حضرت عیسی(ع) وقتی در مورد فارقلیطا یا پارکلیتوس سخن میگوند از شناسه و ضمیر مذکر استفاده میکنند، پس مشخص است که منظور حضرت عیسی(ع) روح القدس نیست، زیرا اگر منظورشان روح القدس بود از شناسه و ضمیر مؤنث برای پاراکلیتوس یا فارقلیطا استفاده میکردند.

 

نویسندۀ مسیحی:

 این روح مدافع به شاگردان عیسی داده شد(«شما» در آیۀ 16)، یعنی کسانی که شاهدان او خواهند بود... زیرا از ابتدا با او بوده اند(یوحنا27:15؛ رجوع کنید اعمال22:1؛ لوقا1:1,2). ولی همانطور که همه قبول دارند محمد یکی از حواریون عیسی نبود و از این رو نمیتوانسته همان کسی باشد که عیسی او را با عنوان تسلی دهنده(paraclete) معرفی میکند. 

پاسخ:

گویا خود نویسنده هم نمیفهمد چه میگوید!! با این برداشت باید مدافع مورد نظر یکی از حواریون باشد!! در حالی که حضرت عیسی میفرماید تا من نروم او نمیاید(یوحنا7:16) در حالی که حواریون همه پیش از رفتن عیسی(ع) حاضر بودند. فرد مورد نظر کسی است که بعد از حضرت عیسی(ع) میاید. حواریون و روح القدس همه پیش از رفتن حضرت عیسی(ع) حضور داشتند. البته اینکه میگوید منظور از شما در آیۀ 16، شاگردان عیسی(ع) است، نیز سخن باطلی است که در پاسخ به شبهات بعدی بطلانش را نشان میدهم.

 

نویسندۀ مسیحی:

مدافع(تسلی دهنده ای) که عیسی وعده داده بود می بایست «همیشه» با آنها بماند(آیه 16) ولی اکنون سیزده قرن است که محمّد برای همیشه چشم از جهان فروبسته است! بنابراین او به هیچ وجه ویژگی های خاص این تسلی دهنده را نداشت. عیسی به شاگردانش گفت: «...شما او(تسلی دهنده) را می شناسید...»(آیه 17) ولی حواریون عیسی محمد را نمی شناختند و نمی توانستند او را بشناسند زیرا او 6 قرن بعد به دنیا آمد. عیسی هم چنین به حواریونش گفت که تسلی دهنده «در شما» خواهد بود(آیه7). محمد نمی توانست «در» حواریون عیسی مسیح باشد، زیرا آنان 600 سال قبل از او می زیستند و اطلاعی از او نداشتند. همچنین تعلیمات آنان ارتباطی با تعلیمات محمد نداشت، بنابراین او نمی توانست حتی به مفهوم روحانی و تعالیمی «در» عیسی مسیح یا شاگردان او باشد. 

پاسخ:

ابتدا باید عرض کنیم همانطور که در نکات مربوط به بشارتهای کتاب مقدّس گفتیم، بشارتها همیشه شامل بخشهای رازگونه، گنگ و پیچیده هستند که درک دقیق بشارت را مشکل میکند. این شبهات هم مربوط به بخش رازگونه و محتاج به تفسیر، از این بشارت است. حال با توجه به این مسئله پاسخ این شبهات را مطالعه کنید:

اوّل در مورد اینکه حضرت محمّد سیزده قرن است که چشم از جهان فروبسته اند و این با «همیشه» با ما بودن ایشان در تضاد است، باید عرض کنیم که حضور فیزیکی حضرت محمّد(ص) اهمیت ندارد، مهم دین ایشان است که از زمان خودشان تا به حال با ما بوده است. پس با این حساب آن تسلی دهنده به واسطۀ دین اسلام همیشه با ماست، یا به عبارت دقیقتر حضرت محمّد(ص) در دلهای ما زنده است.

دوم در مورد اینکه حضرت محمّد(ص) شش قرن بعد از حواریون بودند پس آنها نمیتوانستند او را بشناسند؛ این مشکل از اینجا ایجاد میشود که مسیحیان خیال میکنند منظور از «شما» الزاماً باید حواریون باشد و حضرت عیسی(ع) همیشه وقتی میگوید «شما» منظورش حواریون یا کسانی که در حضورش بودند است، امّا اینطور نیست. حضرت عیسی(ع) در متی64:26، در مورد بازگشت خود به کسانی که در حال محاکمه اش بودند فرمود: «به شما می گویم بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قوّت نشسته، بر ابرهای آسمان می آید» خب مسلّم است که تمام کسانی که آن زمان بودند، مرده اند و دو هزار سال هم گذشته است و حضرت عیسی(ع) بازنگشته است، پس منظور حضرت عیسی(ع) از «شما»، مخاطبین سخنش در زمانهای بعد است و نه کسانی که آنجا حضور داشتند. به همین شکل منظور حضرت عیسی از «آمدن تسلی دهنده برای شما» آمدن تسلی دهنده برای مخاطبین سخنانشان است.

  البته شناختن حضرت محمّد(ص)، برای حواریون هم ممکن بود، زیرا آنها بخاطر بشارت تورات(تثنیه18:18) و سایر بشارتهای عهد عتیق باید در انتظار پیامبری مثل موسی میبودند که از میان اعراب ظهور خواهد کرد. شناختن او از طریق نشانیهایی که پیامبران و حضرت مسیح(ع) داده بودند، برای حواریون نیز ممکن بود، هر چند حواریون در زمان حضرت محمّد(ص) زنده نبوده باشند.

 

سوم در مورد ناسازگاری تعلیمات حواریون با تعلیمات حضرت محمّد(ص) نیز این ادعای نویسنده است، و ما میتوانیم نشان دهیم که نوشتجات حواریون نیز تضادی با تعلیمات حضرت محمّد(ص) ندارد.

چهارم  در مورد حضور حضرت محمّد(ص) «در» افراد، هم باید عرض کنیم که ایشان به واسطۀ تعالیمشان در درون ما حضور دارند و به اصطلاح حضرت محمّد(ص) در دل ما مسلمانان زنده هستند. لازم به ذکر است که این ادبیات که «او در شما خواهد بود»، امری متواتر در کتاب مقدّس است، و بیشتر به معنای اثر گرفتن است، مثلاً «در مسیح شاد بودن» که مسیحیان زیاد به کار میبرند، معنایش است که در اثر لطف مسیح شاد باشید.

 

نویسندۀ مسیحی:

عیسی به صراحت تأکید نمود که آن تسلی دهنده «به نام من» یعنی نام عیسی فرستاده خواهد شد(یوحنا26:14) ولی هیچ مسلمانی این را قبول ندارد که محمد توسط عیسی و به نام عیسی فرستاده شده باشد.  

پاسخ:

  البته نویسندۀ مسیحی متوسّل به دروغ شده است: حضرت عیسی(ع) در این نفرموده است که «او توسط من فرستاده خواهد شد»، بلکه طبق متن آیه در ترجمۀ فارسی مسیحیان، چنین آمده است: «پدر(=خدا) او را به نام من میفرستد». پس پیامبر مورد نظر کسی است که «به نام مسیح» میاید، ولی به نام مسیح آمدن یعنی چه؟

 آیا به نام مسیح(ع) آمدن یعنی تأییدگر مسیح(ع) بودن؟ اگر به این مفهوم باشد، حضرت محمّد(ص) نیز تأییدگر مسیح(ع) بود، پس میتواند فرد مورد نظر این بشارت باشد. آیا به نام مسیح(ع) بودن یعنی سخنانش مثل سخنان مسیح(ع) باشد؟ اگر به این معنا باشد نیز حضرت محمّد(ص) سخنانش مثل سخنان حضرت مسیح(ع) بود و لذا میتوان گفت که حضرت محمّد(ص) فرد  مورد نظر است.

   بعید است «به نام مسیح آمدن» معنای دیگری داشته باشد، مگر اینکه بخواهیم مثل نویسندۀ مسیحی، سخن حضرت مسیح(ع) را تحریف کنیم و بگوییم، حضرت عیسی(ع) فرموده است که این فرد را خودش خواهد فرستاد!!! در حالی که این ادعا اوّلاً با نص صریح آیه که با کمال صراحت میگوید که پدر(=خدا) او را خواهد فرستاد، در تضاد است، و ثانیاً با سخنان دیگر حضرت عیسی(ع) که تأکید میکند هیچ کاری را از خود نمیکند بلکه به آنچه خدا به او آموخته است، سخن میگوید(یوحنا28:8) در تضاد است، چگونه وقتی حضرت عیسی(ع) از خود کاری نمیکند، میتواند فرستندۀ پیامبری به سوی مردم باشد؟ لازم به ذکر است که چنانکه حضرت عیسی(ع) در ابتدای این بشارت میفرماید، او فقط از پدر خواهش خواهد کرد تا پاراکلیتوس دیگری برایشان بفرستد(یوحنا16:14)، عمل حضرت عیسی(ع) فقط در حد یک درخواست است، و فرستنده خود خدا است که در عهد جدید، پدر خوانده میشود. پس اگر هم حضرت عیسی(ع) بگوید میروم و او را میفرستم، طبق فرمایش خودش، تنها در حد درخواست کردن از خدا، برای وقوع این امر، در فرستاده شدن این پیامبر نقش دارد.

 

نویسندۀ مسیحی:

  «تسلی دهنده» که عیسی وعده فرستادن او را داد «از خود سخن نمی گوید»(یوحنا13:16) ولی محمد بارها در قرآن به خود شهادت داده است. به عنوان مثال در سوره احزاب آیه 40، محمد در مورد خود میگوید: «محمد رسول الله و خاتم الانبیاء.» 

پاسخ:

 بله! جای تعجب نیست! وقتی نویسندۀ مسیحی در بخشهای پیشین، سخنان مسیح(ع) را که او را خدا میداند، آنچنان تحریف میکند، جای تعجب نیست که اینجا نیز اینگونه دروغگویی کند. در پاسخ عرض میکنیم که:

اولاً قرآن نوشتۀ حضرت محمّد(ص) نیست. ما این را فقط به خاطر اینکه ثابت میکنیم قرآن سخن خداست نمیگوییم. هر کس ادبیات احادیث صحیح و متواتر که از پیامبر رسیده است را با ادبیات قرآن مقایسه کند، به راحتی خواهد فهمید که سبک، لحن و ادبیات قرآن، با سبک و لحن و ادبیات موجود در سخنان پیامبر بسیار متفاوت است. ای کاش، حقیقت را بخاطر تعصباتشان پایمال نمیکردند.

ثانیاً نویسندۀ مسیحی باز هم سخن مسیح را تحریف کرده است، «از خود سخن نمیگوید» یعنی چه؟ یعنی دربارۀ خودش حرف نمیزند؟! این برداشت بدترین برداشت ممکن است و بسیار دور از عقل است، زیرا وقتی از پیامبر میپرسند تو که هستی؟ او باید خودش را معرفی کند و اگر قرار باشد دربارۀ خودش سخنی نگوید چگونه مردم او را بشناسند؟ چگونه به پیامبری ایمان بیاوریم که حتی خودش هم به حقانیت خودش شهادت نداده است؟! پس این برداشت بسیار باطل و به دور از عقل است.

  برداشت صحیح از سخن جضرت مسیح(ع) این است که بگوییم منظور این است که «او از پیش خودش سخن نمیگوید». این برداشت هم صحیح و هم منطقی است. یک پیامبر نباید حرفهای دلش را به مردم بزند، بلکه باید سخن خدا را منتقل کند، حضرت محمّد(ص) چنین بودند. نیازی نیست ما به سخنان حضرت محمّد(ص) اشاره کنیم، زیرا خود قرآن در سورۀ نجم، در آیات 3 و 4 میفرماید که او «از روی هوا و هوس سخن نمیگوید، بلکه هر چه میگوید وحی نازل شده، است.» پس حضرت محمّد(ص) به خوبی با این سخن حضرت عیسی(ع) همخوانی دارند.

 

نویسندۀ مسیحی:

 یکی از رسالتهای تسلی دهنده این است که عیسی مسیح را جلال بدهد(14:16). اما اگر اسلام درست می گوید و محمد برتر از عیسی و آخرین پیامبران و به قول معروف «خاتم الانبیاء» است، در این صورت او عیسی را که پیش از او آمده و به عبارت دیگر در مرتبه پایینتری قرار دارد، جلال نمی دهد. 

پاسخ:

به راستی دلم برای این نویسندۀ نگون بخت میسوزد که اینچنین برای انکار حقیقت به آب و آتش میزند و آخر هم هیچ! بله، پیامبر اسلام برتر از حضرت عیسی(ع) هست، ولی خب این به معنای جلال ندادن به او نیست. یک پیامبر میتواند از پیامبر دیگری پیش از خود، برتر باشد، ولی در عین حال او را جلال دهد. آیا غیر از این است که پیامبر اسلام(ص)، حضرت عیسی(ع) را جلال داد و تهمتهای مسیحیان بر او را زدود؟ مسیحیان میگویند حضرت عیسی(ع) ملعون شد(غلاطیان13:3) و نیز میگویند او روی صلیب به کفرگویی پرداخت(متی46:27 و مرقس34:15

 و میگویند که او ادعای خدایی کرده است 

  و با این سخن او را تا سر حد یک طاغوت کفرگو، مثل فرعون و نمرود پایین میاورند، 

 و این اسلام و پیامبر بزرگوارش هستند که این تهمتها را از چهرۀ حضرت عیسی(ع) میزدایند. 

 پس به راستی حضرت محمّد(ص) به راستی مسیح را جلال داد. 

 بد نیست آیات قرآن در مورد مسیح را بخوانید.

 ضمن اینکه حضرت عیسی(ع) نیز با بیان اینکه رفتنشان سودمند است زیرا تا نروند، تسلی دهنده نمیاید(یوحنا7:16)، به طور غیرمستقیم نشان داده اند که کسی که میاید از ایشان برتر است و این فقط سخن ما نیست. آیا مسیحیان سخنان مسیح را نیز رد میکنند؟

 

نویسندۀ مسیحی:

  سرانجام اینکه عیسی مسیح به صراحت بیان کرد که تسلی دهنده «بعد از اندک» ایامی خواهد آمد(اعمال5:1) در حالی که تا 600 سال بعد خبری از آمدن محمد نشد. به هر حال «تسلی دهنده» که کسی غیر از روح القدس نیست(یوحنا26:14) بعد از مدت کوتاهی یعنی درست چند روز بعد از عید پنطیکاست آمد(اعمال5:1 و باب2) بنابراین بار دیگر به روشنی پیداست که ادعای مسلمانان مبنی بر اینکه کتاب مقدس ظهور محمد را پیشگویی کرده هیچ پایه و اساسی ندارد. 

پاسخ:

 باعث تأسف است که باز هم نویسندۀ مسیحی سخنان حضرت مسیح(ع) را تحریف کرده است. حضرت عیسی(ع) در اعمال5:1 در مورد آمدن تسلی دهنده سخن نمیگوید، بلکه در مورد آمدن «روح القدس» سخن میگوید. بلی، حضرت محمّد(ص) 600 سال بعد آمدند و نه چند روز دیگر، زیرا حضرت عیسی در مورد «روح القدس» گفتند که بعد از اندک ایامی خواهد آمد و حواریون را تعمید خواهد داد. به راستی چه باید بگوییم در مورد کسانی که اینگونه کتاب مقدّس خودشان را تحریف میکنند؟ انکار حقیقت این نویسندۀ محترم را وادار کرده است که جملات کتاب مقدّس خودش را نیز تحریف کند. درود خدا بر مسیح(ع) و لعنت خدا بر کسانی که با چنین رفتارهایی سعی میکنند چهرۀ او را خدشه دار کنند.

  در مورد اینکه تسلی دهنده در یکی از آیات «روح القدس» خوانده شده است، نیز در پاسخ خود به بخش دوم شبهات نویسندۀ مسیحی پاسخ را عرض کردیم، که اینجا هم تکرار میکنیم:

«  اوّل در مورد روح القدس خوانده شدن کسی که خواهد آمد، ما با این مشکلی نداریم، زیرا چنانکه جناب مستر هاکس مسیحی نیز در قاموس کتاب مقدّس در ذیل کلمۀ روح القدس اشاره میکند، روح القدس هم به معنای روح پاک یا روح راستی است و هم به معنای ویژۀ آن چیزی که مسیحیان آنرا «روح القدس» میخوانند(اقنوم سوّم خدا که حضرت مریم را بدون داشتن شوهر باردار کرد) میباشد. حضرت عیسی(ع) هر چند اینجا کلمۀ روح القدس را به زبان میاورند، ولی در یوحنا13:16، یوحنا17:14 و یوحنا26:15 او را روح راستی مینامد، و مشخص میفرماید که منظور معنای اوّل است و آن حضرت در این آیه خواسته اند به پاک بودن روح کسی که میاید اشاره کنند. این تعابیر در کتاب مقدّس به کار رفته است، مثلاً در مورد حضرت یحیی(ع) گفته شده است که از شکم مادر پر از روح القدس بود(لوقا15:1) پس مشخص است که روح پاک حضرت یحیی(ع)، روح القدس خوانده شده است.

 دوم در مورد روح القدس بودن کسی که حضرت عیسی(ع) از آمدنش خبر داده اند. به هر حال این مشکل وجود دارد که شاید روح القدس در همان معنی ویژۀ خود، مورد نظر حضرت عیسی(ع) بوده باشد یعنی شاید منظور حضرت عیسی(ع) همان روح القدسی است که مادرش حضرت مریم(س) را باردار کرد؛ ولی ما با شواهدی نشان میدهیم که این برداشت غلط است:

نخست اینکه حضرت عیسی(ع) طبق همین انجیل یوحنا در باب 16، آیه 7، می فرماید رفتن من برای شما سودمند است، زیرا تا نروم فارقلیطا نزد شما نخواهد آمد! آیا این قابل قبول است که روح القدس از حضرت عیسی مسیح(ع) سودمندتر است؟ مشخص است که پاسخ منفی است. دوم اینکه انجیل یوحنّا در باب 16، آیه 8، به نقل از حضرت عیسی(ع) می گوید او جهانیان را به عدالت و انصاف ملزم خواهد کرد، که چنانکه خود مسیحیان قبول دارند روح القدس نمیتواند کسی را به چیزی ملزم کند، از این گذشته طبق اعتقاد خود مسیحیان، روح القدس تنها به سراغ افراد خاصی می رود و نه تمام جهانیان. سوم اینکه انجیل یوحنا، باب 15، آیه 26، به نقل از حضرت عیسی(ع) می گوید که او در مورد حضرت عیسی(ع) شهادت خواهد داد ولی هیچکجا نداریم که روح القدس در مورد حضرت مسیح(ع) شهادتی داده باشد و نکتۀ دیگر اینکه طبق کتاب مقدس، شهادت باید حسی باشد، حال آنکه روح القدس قابل حس کردن نیست و او نیز با کسی حرف نمی زند و خود مسیحیان نیز می گویند که روح القدس را به صورت باطنی درک کرده اند، نه اینکه با او حرف زده باشند. چهارم اینکه انجیل یوحنّا، باب 16، آیه 7، نقل کرده است که حضرت عیسی مسیح(ع) می فرماید اگر من نروم او نمی آید، و این سخن حضرت عیسی(ع) نشان می دهد که فارقلیطا نمی تواند روح القدس باشد، زیرا روح القدس در زمان خود حضرت عیسی(ع) هم حضور داشت، برای مثال طبق انجیل متی، باب 3، آیه 17 و 16، وقتی آن حضرت را تعمید دادند، روح القدس(که اینجا روح خدا خوانده شده است) به شکل یک کبوتر آمد و بر آن حضرت قرار گرفت و گفت این است فرزند من که از او خشنودم و چندین جای دیگر در اناجیل هم می بینیم با وجود اینکه حضرت مسیح حضور دارد، روح القدس هم حضور دارد! پنجم اینکه حضرت عیسی(ع) طبق انجیل یوحنّا باب 14، آیه 29، چنین می فرماید: «و الآن قبل از وقوع به شما گفتم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید» و اگر منظور روح القدس بود، این آیه معنی نداشت، زیرا حواریون پیش از این نیز به روح القدس ایمان آورده بودند. ششم اینکه در آیه 13 از باب 16 انجیل یوحنّا، حضرت عیسی(ع) می فرماید که او از خود حرف نمی زند، اینکه روح القدس که از دیدگاه مسیحیان(اعم از کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان) خداست، از خود حرفی نزند، فاقد معنا و مفهوم است، زیرا خدا هر چه بگوید از نزد خود می گوید. ضمن اینکه طبق باور خود مسیحیان روح القدس اصلا حرف نمی زند که بخواهد از نزد خودش سخن بگوید یا از نزد دیگری. هفتم اینکه نظر به اینکه در زبان یونانی و سریانی که نسخ قدیمی عهد جدید به آن زبانهاست، مثل زبان عربی، مؤنت و مذکر بودن کلمه، مشخص است؛ روح القدس همیشه به صورت مؤنث میاید و وقتی میخواهند در مورد او سخن بگویند از شناسه و ضمیر مؤنث استفاده میکنند، ولی حضرت عیسی(ع) وقتی در مورد فارقلیطا یا پارکلیتوس سخن میگوند از شناسه و ضمیر مذکر استفاده میکنند، پس مشخص است که منظور حضرت عیسی(ع) روح القدس نیست، زیرا اگر منظورشان روح القدس بود از شناسه و ضمیر مؤنث برای پاراکلیتوس یا فارقلیطا استفاده میکردند.»

 این نویسنده از سر ناتوانی فقط سخنان خود را تکرار میکند و چقدر خوش خیال است که فکر میکند که «بار دیگر»، آن هم «به روشنی» نشان داده است که هیچگونه پیشگویی راجع به حضرت محمّد(ص) در کتاب مقدس وجود ندارد!!