تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

سوره های قرآن

در مورد سوره های قرآن، شبهاتی وجود دارد، که در ادامه، پاسخی مختصر به آنها داده می شود:


 

 

شبهه اوّل: برخی میگویند قرآن بیش از 114 سوره دارد و برخی ادعا می کنند که قرآن کمتر از 114 سوره دارد، آیا این کم و زیاد بودن تعداد سوره ها، نسبت به قرآن امروزی که شامل 114 سوره است، نشانگر کم و زیاد شدن مطالب قرآن است؟

 

پاسخ:

 

  برخی اسناد تعداد سوره های قرآن را کمتر دانسته اند. این تفاوت شمارش سوره ها به معنای کم و زیادی قرآن نیست؛ بلکه اختلافی در سوره بندی همین قرآن موجود است. منشأ این اختلاف هم در این است که بعضی از قرآن شناسان بعضی از سوره ها را یکی شمرده اند (مثلا انفال و توبه را یک سوره شمرده اند[1]) و بعضی آن ها را دو سوره شمرده اند.

 

  البته برخی از اسلامستیزان، ادعاهای دروغینی مبنی بر این می کنند که قرآن، سوره های دیگری، غیر از سوره های فعلی دارد، که هیچ سند معتبری ندارد.برای مثال چندی پیش فردی به نام حسین سجادی قائم مقامی، به نام مستعار قادر عبدالله، ترجمه ای پرتحریف از قرآن نوشته بود و به قول خودش آیات خشن را حذف کرده و آیات لطیف را باقی گذاشته است! وی یک سوره نیز به قرآن افزوده و قران وی صد و پانزده سوره دارد! خب مسلّم است که چنین ترجمه ای جعلی است، و با نسخ بسیار کهن قرآن که از قرن اوّل تا قرن حاضر موجود هستند، عدم همخوانی دارد، و هرگز مقبول کسی نیست. در واقع خود این فرد است که باید برای این کم و زیاد کردنهایش به قرآن شخصی ای که درست کرده است، پاسخ بدهد[2]!

 

 

شبهه دوم: برخی نقل کرده اند که عبد الله بن مسعود از اصحاب رسول خدا سوره های "قل اعوذ برب الفلق" و "قل اعوذ برب الناس" را دعا و تعویذ پیامبر می شمرده و از قرآن ندانسته است. چگونه مطمئن باشیم که این مسئله درست نبوده است؟

 

پاسخ:


  نخست اینکه در انتساب این اقوال به اصحاب پیامبر تردید است، گذشته از اینکه صحّت سند این نقل قول ثابت نشده است، از حیث محتوایی نیز این حدیث محلّ شکّ است، چرا که طبق این روایت، دلیل شکّ عبدالله بن مسعود این بود که رسول خدا به این دو سوره رقیه (تعویذ) بسیار کردی، [بر او] مشتبه شد که از قرآن است یا نه، و کسی مانند ابن مسعود بدون دلیل محکم و فقط به جهت این که رسول خدا از این دو سوره در تعویذ زیاد استفاده می کرد، قرآنیت این دو سوره را نفی نمی کند و چون دلیل محکمی نیست، نمی توان این نسبت را پذیرفت و این ادعا را از او شمرد.

 

  از سوی دیگر قاطبه اصحاب بر مصحف امام[3] که زمان ابوبکر جمع و زمان عثمان تکثیر شد، اتفاق دارند، پس اگر هم یکی از اصحاب در این مورد دچار شک شده باشد، نظر به این که تمامی اصحاب بر قرآنی بودن این دو سوره اتفاق نظر داشته اند، عقل سلیم نمی پذیرفت که این دو سوره را جزء قرآن ندانیم. چرا که اگر چنین تشکیکی منطقی بود، باید از بین سایر اصحاب هم، کسانی به شک می افتادند.

 

 

شبهه سوم: گفته می شود ابی بن کعب، دو دعا که در قنوت خوانده می شوند را، دو سوره حساب کرده است و قرآن را دارای 116 سوره دانسته است. از کجا بدانیم که این سوره ها به راستی جزئی از قرآن نیستند؟

 

پاسخ:


  پاسخ این شبهه هم درست مثل شبهه پیشین است: اوّلاً در این صحّت این نقل قول تردید وجود دارد، و ثانیاً قاطبه اصحاب بر مصحف امام اتفاق دارند، اگر این دو سوره به راستی جزئی از قرآن می بودند، باید افراد دیگری از اصحاب نیز چنین باوری می داشتند.

 

 

شبهه چهارم: در مورد سورۀ حمد، برخی می گویند این سوره بخاطر دعایی بودن و نداشتن قل، نمی تواند جزئی از قرآن باشد چیست؟

 

پاسخ:


  سوره حمد، دعای محض نیست. بلکه ابتدای آن ثنای پروردگار است و قسمت دوم آن دعا، دیگر این که دعا بودن برای نفی قرآنی بودن کافی نیست و لازم هم نیست با "قل" شروع شود. این که این جمله ها دعای رسول خداست یا قرآن، بر پیامبر لازم است اگر قرآن نیست اعلام کند در حالی که در روایات بر قرآن بودن این سوره تاکید شده و روایات بسیاری دلالت دارد که منظور از "سبع المثانی[4]" سوره حمد است که هفت آیه دارد[5].

 

دیگر این که این سوره در روایات به "فاتحه الکتاب" مشهور شده است و این خود دلالت صریح بر جزء قرآن بودن این سوره دارد[6].

 

  چیزی که باید به پاسخ هر سه شبهه بالا اضافه کنیم، این است که با آن دقّت و سختگیریی که تاریخ از مسلمانان در ثبت و ضبط قرآن نقل کرده است، که حتی اجازه کم و زیاد شدن یک حرف "و" را نیز نمی دادند، غیرمنطقی است که باور کنیم که دو سوره به قرآن اضافه شده است یا دو سوره از آن کم شده است.



[1] جلالی نایینی، تاریخ جمع قرآن کریم ، تهران ، نشر نقره ، 1365، ص 138.

[2] توضیحات بیشتر در این آدرس: http://www.rasekhoon.net/News/Show-6171.aspx

[3] منظور از "مصحف امام" مصحفی است که به اسم خلیفه سوم معروف است. زیرا او دستور داد مصحف جمع آوری شده در زمان خلیفه اول را نسخه برداری کرده و به سراسر بلاد اسلامی بفرستند تا همه از آن نسخه برداری کنند و "اساس و امام"باشد. دانشنامه قرآن، خرمشاهی ، تهران ، دوستان ، 1377 ش ، ج 2 ، ص 2065.

[4] سوره حجر (15) آیه 87.

[5] فیض کاشانی، الاصفی، قم، دفتر تبلیغات اسلام ، 1418 ق،  ج‏1، ص 636.

[6] برقی، محاسن، تهران، اسلامیه، 1370 ، ج 2، ص 350؛ حمیری ، قرب الاسناد، قم ، مهر ، 1413 ق، ص 199.

مصاحفی که عثمان آتش زد

   یکی از شبهاتی که در مورد قرآن که در زمان عثمان جمع آوری آن تکمیل شد، مطرح می شود، این است که در آن زمان مصحف های مختلفی از قرآن، وجود داشت و عثمان یک مصحف را برداشت و بقیه را سوزاند.

 

  ابتدا باید بدانیم که تا زمانی که رسول خدا زنده بود ، نزول ادامه داشت. چند روز قبل از وفات رسول خدا آخرین آیات نازل شد. از این رو در زمان ایشان نمی شد(بنابر نظر برخی از علماء نه همه) قرآن را به صورت کتابی که بین دو جلد قرار گرفته و تمام شده، جمع آوری کرد و تحویل جامعه داد. 

بدین جهت امام علی به امر رسول خدا و بعضی از اصحاب به امر خلیفه اول در فاصله کمی بعد از وفات رسول خدا طبق دستور های ایشان، قرآن را به صورت کتابی بین دو جلد تنظیم و به جامعه ارائه کردند. این کار در کم ترین فاصله از وفات رسول خدا انجام شد . هنوز همه مردم دستور ها و بیانات رسول خدا در مورد قرآن را به یاد داشتند. در زمان عثمان با نظارت امیر المومنین یکسان سازی مصحف ها صورت گرفت نه جمع آوری قرآن.

 

  درباره مسئله سوزاندن سایر مصحف ها توسط عثمان باید بگوییم که در کتب متعدد تاریخی و روایی این مسئله بیان شده است، از جمله ابن خلدون در کتاب تاریخ خود[1] و ابن اثیر درکتاب الکامل[2] این مسئله را نقل نموده اند و ماجرا به این شکل است:

 

چون از زمان خود پیامبر بعض اصحاب آیات و سوره های قرآن را برای خود نوشته بودند و مصحف شخصی داشتند و در این مصحف ها کلمه های توضیحی که از رسول خدا شنیده بودند (یا توضیحاتی از جانب خود نوشته بودند تا در آینده نسبت به مفهوم آیه دچار تردید و ابهام نشوند) ، وجود داشت ، با گذر زمان ممکن بود آیندگان این کلمات توضیحی را از قرآن بدانند. برای جلوگیری از این اتفاق در آینده ، در زمان عثمان همه مصحف ها جمع آوری و معدوم شد و همان مصحف جمع آوری شده در زمان ابوبکر تکثیر شد و به سراسر جهان اسلام فرستاده شد تا قرآن سالم از تحریف در همه جهان اسلام به یکسان منتشر گردد.

  

 و اساساً بعضی از مسلمان ها عثمان را به سبب این کارش «حراق المصاحف؛ آتش زننده مصحف ها» نامیده بودند؛ چنان که در روایتی که کتب اهل سنت آمده، راوی می گوید از حضرت علی (ع)‌شنیدم که می گفت: «یا معشر الناس: اتقوا اللّه و إیاکم و الغلوّ فی عثمان، و قولکم: حرّاق مصاحف، فو اللّه ما حرقها إلا عن ملأ منا أصحاب رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم[3]؛ از مبالغه درباره عملکرد عثمان و گفتارتان "سوزاننده مصاحف" دست بردارید. به خدا قسم عثمان هر کارى را که درباره مصاحف انجام داد، در حضور ما یاران رسول اللّه بود».


  پس چنانکه پیداست مصاحفی که عثمان آتش زد، مصحف های جعلی و شخصی برخی از اصحاب بودند و ربطی به قرآن اصلی ندارد. همچنین او، این کار را در حضور اصحاب انجام داده است و مشخص است که اگر مصحفی که عثمان حفظ کرد، با قرآن رسول الله تطبیق نداشت محال بود که هیچیک از یاران اعتراضی ننماید. چنانکه در بحثهای قبلی اشاره کردیم، اصحاب پیامبر حتی بر سر حذف شدن یک حرف یا یک کلمه از قرآن نیز کوتاه نمی آمدند و محال بود که آنها در صورت نادرست بودن قرآن عثمان، سکوت پیشه کنند، ضمن اینکه ممکن نبود که آنها با او بر سر این کار تبانی کنند. باز باید اشاره کنیم که عثمان مخالفینی در بین اصحاب داشت و اگر چنین خیانتی در حقّ قرآن می کرد، محال بود این افراد سکوت کنند.

 

  در ادامه دلایلی برای حفظ حجّیت قرآن، ارائه خواهیم کرد.




[1] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج 2،ص 583، بیروت، دار الفکر، 1408ق.

[2] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 112، بیروت، دار الصادر، 1385ق.

[3] زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج ‏1، ص 255، بیروت، دار احیاء التراث العربى‏، بی تا.

عرض تسلیت عاشورای حسینی و شام غریبان اباعبدالله

  خدای زندگی ما را، زندگی محمّد و آل محمّد(ع) قرار بده

  خدای مرگ ما را، مرگ محمّد و آل محمّد(ع) قرار بده

عرض تسلیت تاسوعای حسینی

در عصر تاسوعا، سپاه امویان قصد آغاز جنگ را داشت، ولی امام حسین(ع)، به علمدار لشگرشان، اباالفضل العبّاس فرمودند که از کوفیان بخواه که تا روز عاشورا جنگ شروع نشود، تا شب عاشورا را به عبادت و قرائت قرآن بپردازیم.

ای شیعیان، آیا در توجّه به عبادت و قرائت قرآن، پیرو امام خود هستید؟

کهنترین نسخه موجود از قرآن

  در حال حاضر  در کتابخانه‏ها مجموعه بزرگى از مصاحف قدیمى و یا قطعه‏هایى از آن موجود است که بر پوست نازک و با خط کوفى و خالى از هر گونه نقطه گذارى و اعراب و بسیارى از چیزهایى که به مصاحف افزوده‏اند مانند اسماء سوره‏ها و عدد آیات و غیر آن ها نوشته شده است به گونه‏اى که به صورت مصاحف اولى نزدیک تر است.


  پرسشی که در اینجا مطرح است این است که آیا ممکن است یکى از این مصاحف قدیمى، نسخه‏اى از مصاحف اصلى عثمانى باشد؟


  بسیارى از پژوهشگران این احتمال را بعید مى‏شمارند، زیرا امروز نمى‏توان بر مصحف کاملى دست یافت که در قرن اوّل یا دوم نوشته شده باشد و تاریخ نسخه بردارى و یا نام ناسخ در آن باشد، همچنین آن ها غالبا از تمام علامت هایى که در وقت متأخر بر آن اضافه شده باشد، خالى نیستند، به اضافه اینکه چنین کارى به دلایل تاریخى و تجربی روشن و قوى احتیاج دارد و بررسى همه جانبه‏اى را طلب مى‏کند و تاکنون چنین فرصتى براى پژوهشگران به دست نیامده است.


  اما درباره این مصاحف نظر هر چه باشد بدون شک آن ها قدیمى هستند و به قرون اولیه هجرى بر مى‏گردند، بلکه حتى مربوط به قرن اوّل هستند، بخصوص وقتى مى‏بینیم که در آن ها اثرى از اصلاحاتى که در نیمه دوم قرن اوّل هجرى به خط عربى اضافه شد، وجود ندارد، مگر بعضى از علامت هاى نادرى که احیانا دیده مى‏شود و به همین سبب آن ها به دوره‏اى که مصاحف عثمانى موجود بوده مربوط مى‏شوند و لا اقل از روى آن ها و یا از روى مصحفى که از آن ها استنساخ شده، نوشته شده‏اند.


همچنین از جمله قدیمى‏ ترین نسخ قرآن‏، مصحفى است که در شهر تاشکند ازبکستان نگهدارى مى‏شود؛ این قرآن قدیمیترین قرآن موجود است که بیش از 1300 سال از تاریخ کتابت آن مى‏گذرد و هم اکنون در موزه تاریخ ملل ازبکستان در شهر تاشکند نگاهدارى میشود.(بى آزار شیرازى‏، عبد الکریم، باستان‏شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، ص 465.)