تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

سفسطه های مخالفین اسلام

  در پست پیشین، ذکر شد که این مسئله که بسیاری از افراد، به صورت منطقی به مسائل فکر نمی کنند و منطق را در قضاوتهای خویش کنار می گذارند، راه را برای شبهات اسلامستیزان بازتر می نماید، تا با بیان شبهاتی آنها را منحرف سازند. اسلامستیزان، با توجّه به اینکه بسیاری از افراد قادر به تجزیه و تحلیل منطقی شبهات نیستند، این شبهات را در بین افراد ناآگاه انتشار می دهند، تا از این طریق آنها را گمراه کنند.


  پیش از انقلاب، یکی از فئودالهای رژیم پهلوی، کتابی را در مورد 23 سال نبوّت پیامبر اسلام، نوشت و در آن به بیان دروغهای فراوان و تهمتهای بیشمار علیه پیامبر اسلام، پرداخت. گروهی از دشمنان اسلام، ادعا می کنند که این کتاب، چشمانشان را به روی حقیقت باز کرده است، و به آنها نشان داده است که اسلام دین حق نیست! امّا می دانید نکتۀ جالب در این کتاب چیست؟ این کتاب برای هیچیک از ادعاهای خود، حتی یک سند نیز ذکر نکرده است، و تمام حرفها را بدون ذکر سند بیان می کند و کتابهایی که به نقد آن پرداخته اند، از روی اسناد موجود نشان می دهند که اکثر قریب به اتّفاق ادعاهای وی دروغ و باطل است. حال باید پرسید افرادی که با این کتاب حقیقت اسلام را دریافته اند، چگونه به سخنان نویسنده ای اعتماد می کنند که برای ادعاهایش هیچ سندی را ذکر نمی کند؟ آری، یک خوانندۀ منطقی، حتی اگر به اسناد دسترسی نداشته باشد، می گوید وقتی که این ادعاها، سندی ندارند، قابل قبول نیستند و در واقع ادعاهای نویسنده در علم منطق، مغالطۀ ادعای بدون استدلال(Claiming without reasoning) تلقی خواهد شد.



  در موارد بسیاری از شبهات، مانند شبهۀ صفیه و شبهات مربوط به جنگهای پیامبر با یهودیان، که شاید از جمله مهمترین شبهات روز علیه پیامبر اسلام(ص)، باشند، اسلامستیزان ممکن است سندی را ذکر کنند، ولی سخنانی را از نزد خود به سند اضافه یا از آن کم می کنند، تا داستان به شکلی در بیاید که قضاوت مخاطب ناآگاه لاجرم علیه پیامبر باشد. این روش استدلال، مصداق بارز مغالطۀ تحریف(distoring) می باشد. در این حالت، نیز اکثر افراد ناآگاه، به علّت اینکه پیرو عقل سلیم نیستند، خیلی راحت ادعاها را می پذیرند. در حالی که یک مخاطب آگاه و منطقی، پیش از هر چیز سند مورد ادعا را بررسی می کند تا ببیند که آیا چنین ادعایی در سند مورد نظر آمده است یا خیر، و اگر به آن سند دسترسی ندارد، بدون اینکه خودش تحقیق کرده باشد، سخن این تبلهای میانتهی را نمی پذیرد.


  همچنین در برخی شبهه سازی ها، مثل شبهات در مورد ماریۀ قبطی و عایشه، دیده می شود که شبهه سازان چیزهایی را از تاریخ نقل می کنند که واقعاً در جاهایی از تاریخ آمده است، ولی در عین حال تاریخ سخنان دیگری را نیز مطرح می سازد که با ادعاهای این افراد تناقض دارد، ولی این افراد شیطانزده، بخشی را نقل می کنند که به نفع خودشان است، و از بیان بخشهایی از تاریخ که با ادعایشان تناقض دارد، خودداری می کنند. یعنی وقتی تاریخ در یک جا می گوید عایشه در زمان عروسی 10 ساله بود و در جای دیگری می گوید که او 12 سال قبل از عروسی مسلمان شده بود(که با این حساب سن او در زمان عروسی باید خیلی بیشتر از 10 سال باشد)، این افراد گزارش دوم را نادیده می گیرند، و گزارش اوّل را مطرح می کنند تا بتوانند ادعا کنند که پیامبر اسلام(ص) با دختری کم سنّ و سال، ازدواج کرده اند. این روش استدلال، مصداق بارز مغالطۀ نقل قول ناقص(Incomplete quotation) است. افراد ناآگاه معمولاً خیلی سریع تحت تأثیر قرار می گیرند و شبهه را می پذیرند، بدختانه این مغالطه گاهاً کمک می کند که حتی اگر این افراد به سند مراجعه کنند نیز، عین ادعای اسلامستیز را ببینند، غافل از اینکه اسناد دیگری که گاهاً سندیت بیشتری نیز دارند، درست مثل شبهۀ عایشه، علیه این ادعا سخن می گویند. یک فرد منطقی وقتی با چنین شبهاتی روبرو بشود و پس از بررسی سند ببیند که ادعای مطروحه صحیح است، سایر اسناد موجود را نیز بررسی می کند، تا بداند که آیا این ادعا در سایر اسناد هم آمده است، یا نه.


  و البته یک فرد منطقی همیشه، سعی می کند پیش از خواندن شبهات، دانش کافی برای درک پاسخ آنها را کسب کند، زیرا گاهی شبهات در یک زمینۀ خاص دانشیک مطرح می شوند، و کسی می تواند جوابشان را بدهد که دانش کافی در آن زمینۀ خاص داشته باشد، مثل سؤالاتی که در بحثهای تطبیق بین علم روز و مباحث دینی مطرح می شوند، یا مثل شبهات فلسفی و منطقی که در مورد اصول دین مطرح می گردند. افراد ناآگاه، که معمولاً ادعای آگاهی زیادی هم دارند، همواره سعی می کنند بدون داشتن دانش کافی، با این شبهات روبرو شوند، و نتیجه هم این می شود که جواب درست و حسابی برای این شبهات پیدا نمی کنند، و تحت تأثیر قرار می گیرند.