تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

تحقیق در دین

سلسله مباحث دفاعیاتی پیرامون نبوّت حضرت محمّد(ص)

شبهه در رعایت نوبت زنان

  برخی ادعا میکنند که طبق نص صریح قرآن(احزاب:51) حضرت محمّد(ص) اجازه داشته است که بین زنانش به تساوی رفتار نکند و وقت خود را به صورت مساوی بین آنها تقسیم ننماید. در زیر به بررسی این شبهه میپردازیم:  

 

اولاً بهتر است با ماجرای نزول این آیه آشنا بشویم: به گفته مفسران وقتى بعضى زنان پیغمبر(ص) روى همچشمى و حسادت حضرت را آزردند و نفقه بیشترى مى‏خواستند و پیغمبر(ص) از آنها کناره گرفت و آیه تخییر [آیات 28 و 29 از سوره احزاب‏] نازل شد. پیغمبر (ص) مأمور گردید به زنانش پیشنهاد نماید که بین دنیا و آخرت یکى را برگزینند و آنها که دنیا را برگزینند طلاق دهد و آنها که خدا و رسول اللّه (ص) را برگزیدند «امّ المؤمنین» نامیده شدند و از ازدواج بعد از پیغمبر (ص) براى همیشه ممنوع گردیدند و پیغمبر (ص) هر کدام را مایل بود نزد خود جا دهد و نوبت هر یک را خواست به تأخیر اندازد، و زنان پیغمبر (ص) راضى شدند بر اینکه صاحب نوبت باشند یا نباشند، و اینکه برخى از لحاظ نفقه و معاشرت امتیاز داشته باشند، هر طور پیغمبر (ص) بخواهد عمل کند. و همگى رضایت دادند و البته پیغمبر (ص) با آن وسعت نظر و اختیار که خدایش داده بود همه را بهره برابر قرار داد.(اسباب النزول، ترجمه ذکاوتی، ص 190-189) پس تا اینجا مشخص است، که زنان مجبور به قبول شرایط نبودند و میتوانستند طلاق بگیرند و مشخص است که زنان پیامبر رضایت هم داشته اند، پس ظلمی به زنان پیامبر نشده است.

  

ثانیاً مفسرین در معنى و مراد از این جمله اختلاف نظر دارند: بعضى گفتند اختیار طلاق و نگاهدارى، بعضى گفتند اختیار در قسمت چون حضرت مقرر فرموده بود هر شب قسمت یکى از زوجات باشد و نزد او برود، بعضى گفتند اختیار قبول هبه از بعض و عدم قبول بعضى‏، برخى گفتند اختیار در ازدیاد نفقه نسبت به بعضى دون بعض.(تفسیر اطیب البیان، ج10، ص519) و برخی مفسرین هم به برداشتهای مختلف که در بالا آمد، اشاره کرده اند(بیان السعادة، ج11، 479-478؛ تفسیر المیزان، ج16، ص504؛ جوامع الجامع ،ج‏5 ،ص143؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن ،ج‏20 ،ص157-156؛ تفسیر أحسن الحدیث ،ج‏8 ، ص381؛ تفسیر نور ،ج‏9 ،ص387) پس مشخص است که اساساً این برداشت که این آیه به پیامبر اجازه داده است که نوبت زنانش را، پس و پیش کند، برداشتی نیست که مورد قبول تمام مفسّران باشد، بلکه گروهی نیز از آن برداشتهای دیگری کرده اند. در واقع فعل «ترجی» که از «ارجأ» میاید و در ترجمه ها «به تأخیر انداختن» معنی شده است، در برخی ساختارهای نیز به معنای به حال تعلیق در آوردن است، برای مثال «ارجأ تنفیض حکم» یعنی «اجرای حکم را معلق گذارد»(المورد، ص52) و نیز با معنای به تأخیر انداختن، میتواند به کنایه به معنای ردّ و نپذیرفتن باشد(تفسیر المیزان، ج16، ص504)

   چنانکه در بالا آمد، این جمله میتواند در مورد پذیرش یا عدم پذیرش هبه باشد، یعنی پذیرفتن یا نپذیرفتن زنانی که درخواست ازدواج بدون مهریه با پیامبر داشتند(انوار درخشان، ج13، ص147)؛ این برداشت زمانی قابل قبولتر میشود که به آیۀ پیشین توجه کنیم، آن آیه به بحث هبه اشاره میکند: «وَ امْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبىِ‏ِّ إِنْ أَرَادَ النَّبىِ‏ُّ أَن یسْتَنکِحَهَا خَالِصَةً لَّکَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِین‏» و سپس در ابتدای این آیه، این جمله در مورد مختار بودن پیامبر، مطرح میشود.

  و در مورد به آزاد بودن در طلاق دادن یا نگه داشتن زنان نیز مجمع البیان در ذیل جمله "تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیکَ مَنْ تَشاءُ" از امام ابى جعفر، و امام صادق (ع) نقل کرده که فرمودند: هر یک را که رسول خدا (ص) ارجاء مى‏کرد در حقیقت طلاقش داده بود، و هر یک را که منزل مى‏داد نگهش داشته بود(تفسیر المیزان، ج16، ص504، به نقل از مجمع البیان،ج 8 ،ص 367). تفسیر شریف لاهیجی هم میگوید: یعنى با وجود اختیار زنان تو را تو مختارى در نگاهداشتن و در طلاق دادن ایشان. ایواء بمعنى جاى دادنست و الیک متعلق است بآن باعتبار تضمین معنى ضم و تقریب. على بن ابراهیم بواسطه تایید این تفسیر حدیث حضرت صادق علیه السّلام را آورده که آن حضرت فرموده‏ «من آوى فقد نکح و من ارجى فقد طلق»و در کافى‏ «و من ارجى فلم ینکح» است و مراد از نکاح نگاهداشتن و ترک طلاق است‏ (تفسیر شریف لاهیجی ،ج‏3 ،ص649). تفسیر صفی هم این آیه را به حق طلاق دادن یا نگه داشتن زنان تفسیر کرده است(تفسیر صفی ،ص598) پس برداشت از این آیه به اینکه پیامبر میتواند هر یک از زنانش را که خواست طلاق بدهد و هر یک را خواست نگه بدارد، نیز قابل توجه است.

  

  ثالثاً اگر برداشت کنیم که پیامبر حق تأخیر در نوبت برخی زنانشان را داشتند، باید توجه کنیم که: یک رهبر بزرگ الهى همچون پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آن هم در زمانى که در کوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئه‏هاى خطرناکى از داخل و خارج براى او مى‏چینند، نمى‏تواند فکر خود را زیاد مشغول زندگى شخصى و خصوصیش کند، باید در زندگى داخلى خود داراى آرامش نسبى باشد تا بتواند به حل انبوه مشکلاتى که از هر سو او را احاطه کرده است با فراغت خاطر بپردازد. در عین حال گاه اختلاف میان همسران و رقابتهاى زنانه متداول آنها، طوفانى در درون خانه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بر مى‏انگیخته، و فکر او را به خود مشغول مى‏داشته است؛ اینجاست که خداوند یکى دیگر از ویژگیها را براى پیامبرش قائل شده، و براى همیشه به این ماجراها و کشمکشها پایان داد، و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را از این نظر آسوده خاطر و فارغ البال کرد و چنانکه در آیه مى‏خوانیم فرمود: (موعد) هر یک از این زنان را بخواهى مى‏توانى به تأخیر اندازى و هر کدام را بخواهى نزد خود جاى دهى» (تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیکَ مَنْ تَشاءُ) مى‏دانیم یکى از احکام اسلام در مورد همسران متعدد آن است که شوهر اوقات خود را در میان آنها بطور عادلانه تقسیم کند، و از این موضوع در کتب فقه اسلامى به عنوان «حق قسم» تعبیر مى‏کنند؛ یکى از خصایص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله این بود که به خاطر شرائط خاص زندگى، رعایت حق قسم به حکم این آیه از او ساقط بود؛ هر چند او با این حال حتى الامکان مساوات و عدالت را رعایت مى‏کرد.(برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص624-623)

تفسیر احسن الحدیث نیز اینگونه توضیح میدهد: این مطلب ظاهرا به دو علّت است اول اینکه آن حضرت روى مصالح اسلامى آن زنان را گرفته بود(که توضیحش در بحث تعدّد زوجات پیامبر مطرح شد.) دوم اینکه آن حضرت مشغول تشکیل حکومت و جنگها و سائر کارهاى اسلامى بود، مجال آن را نداشت که این مسائل را میان آن همه زن مراعات فرماید روایت شده که مخارج یک ساله آنها را یک جا پرداخت مى‏کرد تا وقفه‏اى در کارهاى دیگرش حاصل نشود.(تفسیر أحسن الحدیث ،ج‏8 ، ص381)

 

 

رابعاً باز با برداشت به اینکه این آیه پیامبر را در رعایت نوبت زنان آزاد گذاشته است، باید عرض کنیم: با آنکه خداى رسول را در ارجاء و ایواء رخصت فرمود آن حضرت در میان ایشان تساوی را نگاهداشت، مگر سوده که رسول صلّى اللَّه علیه و آله خواست وى را طلاق دهد و او حق خود را از نفقه و کسوه ترک کرد و نوبت خود به عایشه داد، چنان که در زاد المسیر گفته که میان همه ازواج غیر از سوده که نوبت خود را به عایشه بخشیده بود، تا آخر عمر رعایت قسمت میفرمود.(تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین ،ج‏7 ،ص311)

  تفسیر نور نیز در این مورد میگوید: اجراى عدالت در میان همسران واجب است، و لکن پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله به دلیل مشکلات فراوان و جهاد با دشمنان و تلاش براى جامعه، از طرف خداوند مجاز بود که موعد همسران خود را تغییر دهد، به جاى این که هر شب در منزل یکى از آنان باشد، چند شب پیاپى در یک جا بماند، بعد چند شب دیگر منزل دیگرى باشد]مستفاد از حدیثى در کافى ،ج 5 ،ص388[.(تفسیر نور ،ج‏9 ،ص387)

شبهات برخی ادیان در مورد تعدّد زوجات

  مسیحیان و زرتشتیان، می گویند که از دیدگاه دین آنها تعدّد زوجات صحیح نیست، و در نتیجه تعدّد زوجات پیامبر اسلام، کار خطایی است.




  اوّل از همه، باید یاد آوری کنیم که اینکه آنها احکام دین خودشان را پیشفرض می گیرند، و بر اساس آن حضرت محمّد(ص) و احکام حضرتش را نقد می کنند، مصداق بارز مغالطۀ مصادره به مطلوب است و منطقی نیست. ما نیازی نداریم که طبق احکام آنها عمل کنیم.



  از سوی دیگر، زرتشتیان، مستندات موثقی ندارند و نمی توانند ادعا کنند که احکامشان از زرتشت به آنها رسیده است، حتی در اصالت گاتاهای منصوب به زرتشت هم شک فراوان وجود دارد، و در نتیجه آنها نمی توانند با اطمینان بگویند که از دیدگاه زرتشت، انسان باید فقط یک زن داشته باشد. ضمن اینکه خود زرتشتیان نیز، برای کسی که همسرش نازا باشد، گرفتن یک زن دیگر، به صورت موقّت را تجویز می کنند.



  در مورد مسیحیت نیز، مسیحیان اگر دقّت کنند طبق کتاب مقدّسشان، هم انبیاء بنی اسرائیل از ابراهیم و اسحاق و یعقوب گرفته تا دیگران، تعدّد زوجات داشته اند، و هم هیچ جا مسیح از تعدّد زوجات نهی نفرموده است. بلکه این پولس است که از تعدّد زوجات نهی کرده است. گذشته از اینکه پولس را ما پیامبر حقیقی نمی دانیم، باید از مسیحیان بپرسیم که آیا در فکر خدا دگرگونی ایجاد می شود که زمانی تعدّد زوجات را آزاد می داند و زمانی آنرا ممنوع می کند؟ بدون شک، حسادت زنان نسبت به هوو، در تمام دورانها بوده است و شرایط در این زمینه فرقی نکرده است، که نسخی صورت بگیرد.

  استدلال نسبتاً مضحکی که گاهی مسیحیان می کنند این است که خدا ابتدا یک مرد و یک زن آفرید، پس هر کس باید یک زن داشته باشد!!!! این تفسیر باطل را کتاب مقدّس خودشان، با نشان دادن پیامبری چون ابراهیم و اسحاق و یعقوب و ... که چندین زن داشتند، رد می کند.

بررسی ادعای در جست و جوی پسر بودن پیامبر

جان دیون پورت از دیگر نویسندگان غربی در کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، می نویسد:


«به طوری که نقل کرده اند، محمد پس از رحلت خدیجه در اوقات مختلف از میان پانزده یا سیزده زنی که نامزد وی شده بودند، یازده یا دوازده زن گرفته و از این جهت مکرر مورد نکوهش نویسندگان جنجال طلب قرار گرفته است و تعدد زوجات را دلیل شهوت پرستی او دانسته اند، ولی صرف نظر از این که تعدد زوجات (با این که به حسب قوانین اروپایی ممنوع است)، در زمان حیات محمد (ص) در تمام عربستان و سایر نواحی مشرق زمین معمول بوده و خلاف اخلاق شمرده نمی شده است، باید این نکته را به خاطر آورد که محمد (ص) در سن بیست و پنج سالگی به داشتن یک زن قانع بود و تا هنگامی که خدیجه زنده بود، همسری انتخاب نکرد. حضرت محمد از خدیجه فرزند ذکوری نداشت. در این صورت باید پرسید: آیا ممکن است چنان مرد شهوانی در چنان کشوری که تعدد زوجات عمل عادی شمرده می شد برای مدت بیست و پنج سال به یک زن قانع باشد، آن هم زنی که پانزده سال از او بزرگ تر است؟ آیا نمی توان بر این احتمال تکیه کرد که زن های متعددی را که محمد در اواخر زندگی گرفت، ناشی از این میل و رغبت بوده که پسری داشته باشد؟»




نقد و تامل


جان دیون پورت بر خلاف دیگر مستشرقان، هدف ازدواج های آن حضرت را شهوت گرایی و زن بارگی بیان نکرده است، بلکه آن را به جهت دستیابی به فرزند ذکور تفسیر نموده است.


این تحلیل، گرچه از تحلیل دیگر مستشرقان بهتر است، اما تحلیل درستی نیست.


با توجه به آن چه دربارة اهداف ازدواج آن حضرت ذکر شد، نادرستی این تحلیل نمایان می شود؛ افزون بر آن، اینک در نقد این سخن به چند نکته اشاره می گردد.


۱. در تحلیل تاریخی، محقق نمی تواند تنها با احتمال، یک حادثه را تحلیل کند، بلکه برای این کار ارایه پدیده یا پدیده هایی به عنوان شاهد ضروری است. این سخن جان دیون پورت دربارة انگیزة تعدد زوجات پیامبر(ص) تنها ادعایی است که هیچ شاهد صدقی به حمایت از آن احتمال برنمی خیزد.


۲. نه تنها این احتمال شاهد صدقی ندارد. بلکه شواهدی بر نادرستی آن دلالت دارد. رسول خدا(ص) با فرهنگ جاهلی مبارزه کرد و با تمامی وجود و تمامی امکانات کوشید تا این فرهنگ بی ارزش شمردن دختران و زنان را باطل کند؛ بازنده به گوری دختران مبارزه کرد؛ به زنان شخصیت داد؛ در راه تعالی و تقرب به خدا تفاوتی میان آن دو قایل نشد و تنها معیار برتری را به تقوا قرار داد و برخلاف آنان که می پنداشتند، نسل آنان تنها از طریق پسر است، آن حضرت فرزندان زهرا(س) را فرزند خود خواند و دست یگانه دخترش حضرت زهرا (س) را می بوسید. حکمت خداوند نیز بر این تعلق گرفت که نسل آن حضرت، تنها از طریق دختر باشد تا بهترین دلیل برای پذیرش نسل دختری باقی بماند و... . همة این امور شواهد گویایی است که آن حضرت به جهت پسریابی به ازدواج های چندی روی نیاورد، بلکه در ازدواج های آن حضرت حکمت ها و اهدافی بود که شرح آن گذشت.


۳. برخی از زنان آن حضرت در سنین پیری به همسری رسول خدا (ص) درآمدند که در این سن و سال انتظار تولد فرزند از آنان وجود نداشت.


۴. برخی از زنان آن حضرت پیش از آن که همسر رسول خدا شوند، کنیز آن حضرت بودند و رابطة زناشویی با کنیز امری مشروع و قانونی بود؛ بنابراین اگر پیامبر (ص) با هدف پسریابی با آنان ازدواج کرد، این امر شاهد دیگری است که هدف وی از ازدواج جز این بود.

نسبتهای ناروا


با توجه به مطالب گذشته به این نتیجه رسیدیم که پیوندهای زناشویی آن حضرت با اهداف و حکمت های والایی همراه بود. اما برخی از خرده گیران از نسبت های ناروا فروگذار نکردند و ضمن خرده گیری، انگیزه های دیگری برای ازدواج های آن حضرت برشمردند.


گوستاولوبون فرانسوی، شرق شناس نامدار در این باره می نویسد: «تنها چیزی که موجب انتقاد از این پیامبر بی نظیر شده است، علاقة او به زنان بود؛ با این که تا سن پنجاه سالگی به همان زن نخستین خود (خدیجه) اکتفا کرده بود، ولی این علاقه در سنین آخر زندگی او آشکار شد، و آن جناب علاقه ای که به زنان داشت، هیچ گاه پوشیده نمی داشت، زیرا از سخنان او است که می فرماید: از دنیای شما سه چیز را دوست دارم، بوی خوش، زنان و نماز که نور چشم من است.

محمد به سن زنانی که می گرفت، اهمیتی نمی داد، زیرا عایشة ده ساله را به همسری گرفت و با میمونه که پنجاه و یک ساله بود، ازدواج کرد. محبت او به زنان چنان بود که روزی چشمش به زن زید که پسر خواندة او بود بیفتاد و میلی از آن زن در دل او پیدا شد، بدین خاطر شوهرش زید آن زن را طلاق گفت که پیامبر(ص) با او ازدواج کند...». (۱)


پیامبر اسلام (ص) چهار زن را در یک سال به همسری گرفت و شمار زنانی که روی هم رفته گرفت، به پانزده زن می رسد و در یک زمان شمارة آنان به یازده نفر رسید. اروپاییان خیال می کنند این شماره زیاد است، ولی در نظر شرقی ها، افراطی در این کار نشده است و اگر پیغمبر (ص) می خواست به روش حکیم ترین و خردمندترین انبیا از نظر کتاب مقدّس یهود و نصاری، یعنی سلیمان که طبق باب 11 اوّل پادشاهان هزار زن داشت، تأسی می کرد و می باید خیلی بیش از این زن بگیرد... و نیز می نویسد: «باید دانست موضوع تعدد زوجات چیزی نبود که محمد (ص) آورده باشد، بلکه تعدد زوجات چیزی بود که در میان ملت های آسیا با اختلاف های مسلکی و نژادی که داشتند، پیش از آمدن او مرسوم بود و اکنون نیز در میان آن ها شایع است». (۲)



نقد و بررسی
گرچه در سخنان این مستشرق، نکات خوب و درستی وجود دارد، اما برخی از مطالب آن از حقیقت به دور است که به چند نمونه از آن اشاره می کنیم.



۱. این نویسنده از این روایت پیامبر(ص) که فرمود: من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم، بوی خوش، زنان و نماز که نور چشم من است، نتیجه گرفته که ازدواج های پیامبر(ص) در سنین آخر زندگی، جنبه شهوانی داشت، در حالی که این برداشت و تحلیل، با شواهد تاریخی همسو نیست، بلکه وضع اجتماعی ـ فرهنگی شبه جزیره عربی به گونه ای بود که زن را خوار و بی ارزش می پنداشتند، و علاقه ای به دختر نداشتند و هرگاه از تولد دختری خبردار می شدند، به سوی زنده به گوری دختران گام بر می داشتند. (۳) نسل دختری خویش را قبول نداشتند و ...، آن حضرت در برابر این همه ظلم و ستم به زنان به مبارزه برخاست، زنده به گوری دختران را گناهی بزرگ و نابخشودنی بر شمرد، به زنان ارزش و احترام داد و در پیشگاه خداوند معیار تقرب و برتری را تقوا قرار داد، نه جنسیت، و کوشید تا با طرق ممکن آن وضع ناشایسته را برطرف نماید. آن حضرت در همین مسیر تبعیض زدایی و شخصیت دادن به زنان می فرماید که من زنان را دوست دارم و این دوستی را در کنار دوستی و علاقه به نماز قرار می دهد.


بنابراین نباید این دوستی را با شهوت گرایی و زنباره بودن خلط نمود.


افزون بر این، رسول گرامی اسلام (ص) خواسته است که با این روایت و روایات مشابه به مسلمانان بقبولاند که آیین اسلام با رهبانیت و ترک زنان همسو نیست، بلکه یک مسلمان، هم باید ازدواج کند و از بوی خوش استفاده کند و هم به عبادت خداوند بپردازد و نماز بخواند.


در گزارش های تاریخ اسلام آمده است که چند نفر از اصحاب به منظور تزکیه نفس و و جلب رضای خداوند، آمیزش با زنان را برخود حرام نمودند، ام سلمه همسر پیامبر(ص) از تصمیم آنان با خبر شد و جریان را به اطلاع پیامبر (ص) رسانید، حضرت به میان اصحابش رفت و فرمود: «اترغبون عن النساء انی اتی الناس و آکل بالنهار و انام باللیل فمن رغب عن سنتی فلیس منی»؛ آیا زنان خود را ترک گفته اید و از آنان اعراض کرده اید؟ من نزد زنان می روم، روز غذا می خورم و شب را می خوابم و هر کس از سنت من روی گرداند، از من نیست. (۴)


کوتاه سخن این که روایات مربوط به محبت زنان را می توان با دو هدف ترک رهبانیت و طرد فرهنگ جاهلی تفسیر نمود.




۲. درباره ازدواج آن حضرت با زینب، چنان که ذکر شد، به دلیل طرد سنت جاهلی و حرمت ازدواج با زن پسر خوانده بود. این هدف را قرآن مجید با صراحت کامل بیان می دارد و می فرماید: «فلما قضی زید منها و طراً زوجنا کها لکی لایکون علی المومنین حرج فی ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهن و طراً»؛ هنگامی که زید زینب را طلاق داد، ما او را به همسری تو در آوردیم تا مشکلی برای مومنان در ازدواج با همسران پسر خوانده هایشان، هنگامی که طلاق می گیرند، نباشد. (5)


 پیامبر هر دو را نصیحت کرد و چندین بار زید را از طلاق منع کرد، اما به هیچ وجه سازش صورت نگرفت، آنگاه با طلاق موافقت کرد. در این باره نمی توان از ابراز شگفتی خودداری کرد که نویسندگان غربی به گزارش های بی پایة برخی دروغ پردازانی که با انگیزة بی اعتبار کردن پیامبر(ص) گزارش هایی نقل می کنند، بها می دهند و به عنوان سند تاریخ اسلام می پذیرند، اما به آیات قرآن مجید که بهترین و مهم ترین و معتبرترین سند تاریخ اسلام است و با صراحت هدف این ازدواج را بیان می دارد، توجهی نمی کنند. 3. درباره تعداد همسران آن حضرت، گوستاولوبون سخن به گزاف رانده و با ارایه منابع اصلی، تعداد آن ها مشخص است.


کوتاه سخن این که اگر به ازدواج های آن حضرت با دید شهوانی و خوش گذرانی بنگریم، چنان که از لابلای کلام این مستشرق پیدا است، در تفسیر و تحلیل آن با مشکل مواجه می شویم که چرا تا پنجاه سالگی تنها با یک همسر به سر برد؟ و چرا آن حضرت زنان بزرگسال را به همسری برگزید؟! و چرا در سخت ترین شرایط به تعدد زوجات روی آورد و به قول این نویسنده، در یک سال (بعد از جنگ احد) چهار زن اختیار کرد؟! و...؟!
اما افزون بر اهداف ذکر شده می توان گفت، آن حضرت رسالت بزرگی داشت و از تمام راه های مشروع برای ترویج و تبلیغ دین استفاده کرد.
توماس کارلایل می نویسد: «به رغم دشمنان، محمد هرگز شهوت پرست نبود، از روی عناد دشمنان او را به شهوت رانی متهم نمودند و این تهمت، زهی بی انصافی است.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱. سوره نحل، آیه ۵۸.
۲. وسایل الشیعه، ج ۱۴، ص ۸.
۳. سوره احزاب، آیه ۳۷.
۴. الابطال، ص ۱۰۸، به نقل از همسران پیامبر (ص)، ص ۸۱.
۵. عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ص ۳۵-۳۴.


حکمتها و اهداف ازدواجهای حضرت محمّد(ص)

بنابر آن چه ذکر شد، در تفسیر و تحلیل ازدواج های پیامبر اسلام(ص) جایی برای شهوت گرایی و میل به خوش گذرانی وجود ندارد. اهداف و حکمت این ازدواج ها را باید در انگیزه های غیرنفسانی جستجو کرد که اینک به برخی از این اهداف اشاره می کنیم.




۱. اهداف سیاسی ـ تبلیغی از جمله اهداف ازدواج های پیامبر (ص)، کسب قدرت سیاسی و اجتماعی برای تبلیغ، رشد و گسترش اسلام است.


آن حضرت به دلیل تحصیل موقعیتهای بهتر اجتماعی و سیاسی، و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از کارشکنی های آنان و حفظ سیاست داخلی و ایجاد زمینة مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب، به برخی از این ازدواج ها روی آورد؛ در راستای این اهداف با عایشه دختر ابوبکر از قبیله تیم، حفصه دختر عمر از قبیله عدی، ام حبیبه دختر ابوسفیان از بنی امیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی هلال و صفیه از بنی اسراییل پیوند زناشویی برقرار کرد. پیوند ازدواج مهم ترین پیوند اجتماعی به ویژه در محیط و فرهنگ عرب جاهلی بود.


در آن محیط که جنگ و خون ریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه ـ به تعبیر «ابن خلدون» ـ جنگ، خون ریزی و غارتگری خصلت ثانوی آنان شده بود، (۱) پیوند ازدواج بازدارنده از جنگ ها، کارشکنی ها و عامل وحدت و الفت بود. به همین دلیل می بینیم که آن حضرت با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با برخی قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر (ص) دشمن بودند، همانند بنی امیه و بنی اسراییل ازدواج می کند. اما با قبایل انصار که خطر این دشمنی وجود نداشت ازدواج نمی کند.


  پیامبر(ص) با قبایل مختلف پیوند خویشاوندی برقرار می کند، به این ترتیب اتحاد و الفت میان قبایل و پیامبر(ص) بیشتر، و دشمنی و کارشکنی آنان نسبت به مسلمانان و دعوت پیامبر(ص) کمتر گردد.


اعراب جاهلی با همه تعصب و لجاجت، خصلتی جوانمردانه داشتند. وقتی در برابر بت سوگند می خوردند، به آن عمل می کردند؛ اگر به کسی پناه می دادند، با همة قبیله از او دفاع می کردند. آنان جنگ با دوکس را ننگ می دانستند؛ جنگ با هم-قبیله و فامیل. به این ترتیب پیامبر(ص) با چند قبیله بزرگ فامیل شد و از این راه توانست بر رشد و گسترش اسلام بیفزاید.


کوتاه سخن این که ازدواج های متعدد پیامبر(ص) یکی از عوامل رشد و گسترش اسلام در آن محیط به شمار می آمد و به ازدواج های پیامبر(ص) هدف سیاسی بخشید. با دقت در چند نکته، این سخن را بهتر می توان پذیرفت.


در شرایط سخت و بحرانی، رسول خدا(ص) به ازدواج های متعدد روی آورد؛ به ویژه پس از جنگ احد که نتیجة آن برای مسلمانان بسیار ناگوار بود، پیامبر (ص) پس از این جنگ به چند ازدواج مبادرت کرد.


  پس از فتح مکه که نقطة پیروزی درخشان مسلمانان، بلکه نقطة عطفی در تاریخ صدر اسلام محسوب می شود، پیامبر اسلام(ص) دیگر ازدواج نکرد و آخرین ازدواج پیامبر(ص) در جریان عمرة القضا در سال هفتم هجری بود.


رسول خدا با قبایل انصار و مسلمانان مدینه که روگردانی از حمایت پیامبر (ص) در مورد آنان مطرح نبود، پیوند زناشویی برقرار نساخت، «گیورگیو» نویسندة مسیحی می نویسد: محمد ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان، یعنی دشمن اصلی خود شده، از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه این وصلت، پیامبر(ص) با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود، جنبة فامیلی و خویشاوندی پیدا کرد، ام حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده های مکه بود. (۲)




۲. هدف تربیتی رسول خاتم (ص) حمایت از محرومان و واماندگان را از اصول آیین نجات بخش خویش قرار داد. آیه های قرآن به گونه های مختلف مردم را به حمایت از واماندگان، محرومان و یتیمان فرا می خواند و رسول اکرم هم در فرصت های مناسب مردم را به این کار خدا پسندانه تشویق می نمود و در عمل برای مردان بیچاره و وامانده در کنار مسجد صفه را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در اینجا سکنی داد. اما دربارة زنان با توجه به موقعیت آنان، این گونه راه حل ها برای رهایی آنان از مشکلات پسندیده نبود، رسول خدا(ص) برای زنان راه حل دیگری در نظر گرفت؛ آن حضرت از فرهنگ آنان و راه حل چند همسرداری که بازتاب شرایط اجتماعی این منطقه بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشویق نمود که زنان بی سرپرست و دارای یتیم را به فراخور حالشان، با پیوند زناشویی به خانه های خویش ببرند تا آنان و یتیمانشان از رنج بی سرپرستی و تنهایی و فقر مالی و عقده های روانی رهایی یابند.


رسول خدا (ص) تنها با زبان و گفتار مسلمانان را به این امر خدا پسندانه تشویق ننمود، بلکه در عمل نیز به تشویق مسلمانان اقدام نمود و خود در نگهداری از یتیمان و بیچارگان پیشگام شد و زنان بیوه و بی سرپرست و یتیم دار را با پیوند زناشویی به خانة خویش برد و در این کار برای دیگران الگوی پسندیده ای شد.


این بهترین راه برای حل مشکل زنان محسوب می شد؛ چرا که زنان مؤمن بی سرپرست به حکم شرع مقدس اسلام، نمی توانستند به نکاح مردان کافر در آیند. و همچنین ماندن پیش خانوادة خود که کافر بودند، به مصلحت نبود.


آری با دقت و تامل در فرهنگ آن عصر و ارزشهای اسلامی، پیامبر(ص) بهترین راه حل ممکن را برگزید؛ در حالی که دشمنان پیامبر (ص) به رهبری ابوسفیان، تلاش می کردند با طلاق دادن دختران رسول خدا (ص) مشکل اقتصادی پیامبر(ص) را بیشتر کنند، رسول خدا(ص) دختر بیوه ابوسفیان را به خانة خویش برد.




۳.رهایی کنیزان
اسلام با برنامه ریزی دقیق و مرحله به مرحله، در جهت آزادی اسیران گام نهاد. رسول خدا(ص) از شیوه های خوب و متعدد برای آزادی اسیران استفاده کرد که ازدواج از جملة آن است. جویریه و صفیه کنیز بودند و پیامبر این دو را آزاد کرد؛ سپس با این دو ازدواج نمود ـ تا به این وسیله مسلمانان بیاموزد که می توان با کنیز ازدواج نمود؛ اول او را آزاد کرد سپس شریک زندگی خویش قرار داد. در ازدواج پیامبر با جویریه بسیاری از کنیزان آزاد شدند.


جویریه در غزوه بنی مصطلق اسیر شده بود و در سهم غنیمتی رسول خدا (ص) قرار گرفت. آن حضرت وی را آزاد و سپس با وی ازدواج نمود. این کار حضرت به الگویی برای یاران و صحابه تبدیل شد و آنان تمامی اسیران غزوه بنی مصطلق را که حدود دویست نفر بودند، آزاد کردند.


بنابراین، یکی از حکمت های ازدواج های متعدد پیامبر (ص) آزادی کنیزان بود. پیامبر(ص) با این کار به مسلمانان یاد داد که می توان کنیز را آزاد و سپس با وی ازدواج کرد.


در این باره گیورگیو دانشمند مسیحی می نویسد: محمد(ص) با جویریه ازدواج کرد؛ یارانش به این عمل با تعجب نگریستند و رفتار پیامبرشان را نپسندیدند، از فردای آن روز عده ای کم کم به اصل اقدام پی بردند و وقتی پیامبر(ص) یاران و جنگجویان را خواست و از آنان سؤال کرد که آیا روا می دانند که پدر زن رسول خدا (ص) برده باشد؟! سپس تمام افراد بنی مصطلق آزاد شدند. (۳)




۴.نجات زن و جلوگیری از غلتیدن وی در دامن بستگان مشرک و کافر برخی زنانی که مسلمان بودند، به دلیل مرگ، شهادت یا ارتداد شوهران بی سرپرست می شدند و زندگی برای آنان بسیار مشکل بود و در وضع بسیار آشفته ای به سر می بردند، همانند ام حبیبه دختر ابوسفیان. رسول خدا(ص) وقتی از مشکل وی با خبر شد، با وساطت نجاشی پادشاه حبشه با وی ازدواج کرد و در حالی که مهریه دیگر زنان پیامبر چهارصد درهم مقرر شده بود، مهریة ام حبیبه را چهار صد دینار، یعنی ده برابر مهریه دیگر زنان قرار داد که این خود نشان می دهد که پبامبر (ص) می خواست با این ازدواج وی را نجات بدهد و از غلتیدن وی به دامن بستگان مشرک و کافر جلوگیری کند و از شدت نگرانی وی، از مصیبت های رسیده بکاهد.


۵. طرد سنتی از سنت های غلط جاهلی در اسلام پسرخوانده حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست، در حالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را به پسر خوانده سرایت می دادند و زن وی بر مرد محرم بود، اسلام این حکم را باطل کرد. (۴)


رسول خدا (ص) به دستور خداوند سبحان با زینب بنت جحش، همسر مطلقة زید بن حارثه پسر خواندة خود، ازدواج کرد تا مسلمانان به روشنی تمام بدانند که این حکم جاهلی باطل اعلام شده است؛ (۵) چه بسا ممکن بود که اگر این ازدواج رخ نمی داد، زیدبن حارثه بعد از رحلت پیامبر(ص) به عنوان پسر پیامبر (ص) مطرح می شد و مسیر وراثت، امامت و خاندان پیامبر تغییر می کرد. ممکن بود که به زید بگویند تو وارث رسول خدا هستی و تو باید خلیفة مسلمانان بشوی یا خلافت حق تو است وبه هر کس می خواهی محول کن ویا... . از جمله فواید این ازدواج، افزون بر جلوگیری از خطر احتمالی مذکور این است که دو حکم و سنت جاهلی را باطل کرد؛ یکی حرمت ازدواج با همسر مطلقة پسرخوانده و دیگری سنت زشت شمردن ازدواج با همسر مطلقه یک غلام آزاد شده.


افزون بر آن چه ذکر شد، می توان امور دیگری را نیز برشمرد که از ذکر آن خودداری می کنیم.



کوتاه سخن این که ازدواج های پیامبر(ص) به دلایلی که ذکر شد، به هیچ عنوان جنبة خوش گذرانی و شیفتگی به جنس مخالف نداشت، بلکه آن حضرت ازاین ازدواج ها اهداف والایی را دنبال می کرد؛ برای نمونه:


ـ ازدواج با خدیجه به دلیل آینده، ایمان و فداکاری خدیجه و بهترین ثمره، این پیوند وجود اطهر صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) و بقای نسل آن حضرت از این طریق بود.
ـ ازدواج با سوده دختر زمعه به دلیل رفع پریشانی و نجات وی از افتادن در دامن قبیله کافر، حفظ ایمان و رهایی از آزار خانواده مشرک.
ـ ازدواج با عایشه به دلیل جلب توجه ابی بکر و تحکیم روابط با قبیله بزرگ تیم.
ـ ازدواج با حفصه به دلیل وصلت با قبیله بزرگ عدی و رفع نگرانی عمر برای بی سرپرستی دخترش حفصه.
ـ با زینب بنت خزیمه ، برای حفظ آبرو و مفتخر شدن وی به مقام ام المومنین؛ چرا که وی از زنان نیکوکار بود، به همین دلیل در جاهلیت وی را ام المساکین (مادر مسکینان). لقب داده بودند.
ـ ازدواج با ام سلمه به منظور جبران زحمتهای وی و رفع نگرانی و سرپرستی از یتیمان او.
ـ با زینب بنت ججش، به دلیل طرد و باطل کردن حکمی از احکام نادرست جاهلی، درباره زنان پسرخوانده.
ـ با جویریه به دلیل تحکیم مبانی اسلام در قبیله بنی مصطلق، آزادی اسیران جنگی به صورت داوطلبانه و تعلیم این روش که می شود کنیز را آزاد کرد و سپس با وی ازدواج نمود.
ـ با ام حبیبه دختر ابوسفیان، به جهت رفع پریشانی، سرپرستی و جلوگیری از غلتیدن وی در دامن خانواده مشرک و دشمن با مسلمانان و نیز هدف سیاسی کاستن از دشمنی آنان با مسلمانان.
ـ هدف از ازدواج با صفیه به منظور نجات زن، وصلت با بنی اسراییل، تعلیم این روش که می توان کنیز را آزاد کرد و با وی ازدواج نمود


و به گفتة رشید رضا، حکمت عمومی ازدواج های آن حضرت، براساس مصالح و حکمت هایی بود که در انجام ماموریت الهی به آنها نیازمند بود و اگر هدف عیش و نوش و شهوت رانی بود، همانند ملوک و سلاطین امرای جهان، به جای این همه زنان سالخورده و بیوه، از دختران دلربا و زیباروی اختیار می کرد. (۶)


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱. همان، ص ۱۸۱.
۲. سوره احزاب، آیه۴.
۳. سوره احزاب، آیه ۳۷.
۴. تفسیر المنار، ج ۴، ص ۳۷۰، به نقل از همسران رسول خدا (ص)، ص ۷۷.
۵. تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص ۱۱۶ به بعد.
۶. همان ، ص ۱۲۴.

پاسخ به شبهه ی شهوترانی

  با توجه به آن چه ذکر شد، بدون کوچکترین تردید می توان فهمید که همسرگزینی های پیامبر(ص) جنبه ارضای غرایز نفسانی و خوش گذرانی نداشت، زیرا:



۱. اگر پیامبر(ص) در پی ارضای غرایز نفسانی بود، می باید در سنین جوانی به این کار مبادرت می کرد؛ این غریزه از آغاز بلوغ خودنمایی می کند و کم کم قوی تر می شود و از سن سی و پنج یا چهل سالگی رو به کاهش می نهد، در حالی که پیامبر اسلام (ص) تا سن بیست و پنج سالگی همسری انتخاب نکرد و پس از آن نیز با زنی که در گذشته دوبار شوهر کرده بود، و از آن دو فرزندانی داشت و از وی بزرگ تر بود، ازدواج کرد و تا آخرین لحظه عمر این همسر، حدود بیست و پنج سال با وی زندگی نمود، بدون آن که با زن دیگری رابطه زناشویی برقرار سازد و تا سن پنجاه و سه سالگی، جز یک همسر نداشت؛ این در شرایطی بود که تعدد زوجات در آن محیط امری عادی محسوب می شد. پیامبر (ص) در دورة جوانی، همة آن چه موجب جلب توجه زنان می شود مانند زیبایی، شخصیت فامیلی، شهرت و ... دارا بود. با این همه حضرت در پی کام گیری از زنان نبود و در طول زندگی خویش عفیف و پاکدامن بود. این پاکدامنی و اکتفا به زنی بیوه و بزرگسال در عهد جوانی، با واژه هایی چون زن بارگی و... ناسازگار است.
علاوه بر این، اگر رسول گرامی اسلام (ص) در این باره کوچک ترین ضعفی می داشت، دشمنان آن حضرت برای ضربه زدن به وی، از توسل به آن فرو گذار نمی کردند. پاکدامنی و خویشتن داری پیامبر(ص) به اندازه ای آشکار بود که حتی دشمنان نیز به خود اجازه نمی دادند تا ایشان را به خلاف آن متهم نمایند.

«جان دیون پورت» می گوید: «آیا ممکن است مردی که به شهرت توجهی بسیار دارد، در چنان کشوری که تعدد زوجات عمل عادی محسوب می شد، برای مدت بیست و پنج سال به یک زن قانع باشد، آن هم پانزده سال از او بزرگ تر؟! (۱)


۲. اگر آن حضرت زنباره بود، باید جهت گیری وی در گزینش همسر رنگ رخسارة آنان می بود و با زیباترین دوشیزگان که در اوان جوانی به سر می بردند، ازدواج می کرد، نه زنان بیوه و یتیم دار. همة زنان پیامبر(ص) ـ به جز «عایشه» ـ بیوه بودند و برخی چون ام سلمه به دلیل بزرگسالی علاقه ای به ازدواج و شوهرداری نداشت. براساس گزاراش های تاریخی، آن حضرت در حالی با «ام سلمه» ازدواج نمود که وی پیرزنی بود که به ازدواج رغبتی نداشت و از شوهر درگذشتة خویش فرزند یا فرزندانی داشت. نیز آن حضرت با زینب بنت جحش پنجاه ساله یا با میمونه پنجاه و یک ساله ازدواج نمود.

۳. ماهیت زندگی کسانی که با انگیزة ارضای غرایز حیوانی و کامیابی از زنان به ازدواج های متعدد رومی آوردند، این است که به زرق و برق و تجملات و زینت زنان و رفاه و مانند آن رو می آورند، در حالی که سیرة و روش زندگی رسول خدا(ص) خلاف این است. پیامبر(ص) در برابر درخواست همسران خویش درباره زرق و برق زندگی و زینت زنان، نرمشی از خود نشان نمی داد. و آنان را بین ادامه زندگی ساده با پیامبر (ص) و طلاق مخیر می کرد. (۲)
علامه سید محمد حسین طباطبایی در این باره می نویسد: «داستان تعدد زوجات پیغمبر(ص) را نمی توان بر زن دوستی و شیفتگی آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود؛ چه آن که برنامة ازدواج آن حضرت در آغاز زندگی که تنها به خدیجه اکتفا نمود و هم چنین در پایان زندگی که اصولاً ازدواج بر او حرام شد، با بهتان زن دوستی آن حضرت منافات دارد». (۳)

۴. دو نفر از زنان پیامبر(ص) کنیز بودند؛ اگر هدف پیامبر از ازدواج، لذت بردن بود، لذت بودن از این دو کنیز بدون ازدواج نیز ممکن بود؛ با این تحلیل ازدواج بی فایده بود.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۱. فرازهایی از اسلام، ص 174.
۲. ترجمه مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 286.
۳. محمد پیامبری که از نو باید شناخت، ص 207، به نقل از همسران رسول خدا (ص)، عقیقی بخشایشی.

نکاتی چند درباره ازدواجهای پیامبر(ص)

• پیامبر(ص) تا سن پنجاه یا پنجاه و سه سالگی غیر از «خدیجه»، همسر دیگری برنگزید.


• همه زنان پیامبر (ص) به جز عایشه بیوه بودند و پیش از آن که با پیامبر (ص) ازدواج کنند، یک یا چند بار ازدواج نموده بودند.


• پیامبر(ص) با قبایل انصار ازدواج نکرد.


• همه زنان پیامبر(ص) پس از خدیجه به فاصله بین هجرت تا فتح مکه به عقد پیامبر درآمدند.


• همة زنان آن حضرت پیش از آن که حکم حرمت ازدواج به بیش از چهار زن نازل شود، به عقد پیامبر(ص) درآمده بودند. آیه مربوط به حرمت بیش از چهار زن، در اواخر سال هشتم هجری در مدینه نازل شد و حضرت، پیش از این تاریخ همسران خویش را به عقد خود درآورده بود و پس از این هم خداوند به پیامبرش دستور داد که اجازه ندارد زنانش را طلاق دهد و به جای آنان زنان دیگری برگزیند. (عذر تقصیر به پیشگاه محمد، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، ص 35)


این حکم از احکام اختصاصی رسول گرامی اسلام (ص) است که در جای خود بیان می شود.

نگرشی کوتاه به فرهنگ ازدواج شبه جزیرة عربی در عصر رسول خدا (ص)

در زمان پیامبر (ص) فرهنگ ازدواج مردم آن سرزمین، ویژگی های خاصی داشت که در ضمن چند نکته بیان می شود:


• چادرنشینی، وضع اقتصادی بسیار بد و اسفناک، محرومیت از امکانات طبیعی از یک سو و تمرکز ثروت منطقه در دست برخی از سران مشرک مکه و طائف، و نیز یهودیان مدینه و اطراف آن، وضع را بر مردم آن سامان بسیار مشکل کرده بود.


• قتل، غارت، جنگ و خون ریزی در آن محیط امری معمول و متداول بود.


• آنان به دلیل فقر مادی و دست و پاگیری دختران در محیطی که همیشه آتش جنگ برافروخته بود و نیز به جهت اسیر شدن آنان به دست دشمنان در جنگ، و به فحشا کشیده شدن و دست بدست شدن، به دختر علاقه ای نداشتند و برخی نیز آن ها را زنده به گور می کردند.


• با وجود وضعیت ناگوار اقتصادی، گزینش همسر نوعی کمک به خانوادة دختر و یا زن محسوب می شد. به همین دلیل، مشرکان قریش، در مسیر مبارزة اقتصادی پیامبر(ص)، شوهران دختران آن حضرت را تشویق می کردند که همسران خود را طلاق دهند و آنان را به خانة پیامبر(ص) بفرستد تا به این وسیله، مشکل اقتصادی پیامبر (ص) بیشتر شود.
آنان به «ابوالعاص» خواهرزادة خدیجه، و «عتبه بن ابی لهب» مراجعه کردند و از آن ها خواستند که همسران خود را طلاق دختران آن حضرت، بر او مشکل درست کنند. زنان خود را طلاق دهند تا دختران پیامبر(ص) به خانه پدری بروند و نفقه آنان برگردن پیامبر(ص) بیفتد. «ابوالعاص» همسر «زینب» این خواست آنان را نپذیرفت، ولی «عتبة بن ابی لهب» با این شرط که دختر «سعید بن عاص» را به عقد وی درآورند، پذیرفت. «رقیه» دختر رسول خدا (ص) را طلاق داد تا مشکلی بر مشکلات پیامبر(ص) بیفزاید.


• در این محیط محدودیت سنی برای ازدواج وجود نداشت. چه بسا مردی بزرگسال بادختری که به مراتب از وی کوچک تر بود، ازدواج می کرد.


• در این محیط، زن بیوه اگر شوهر نمی کرد، زشت تلقی می شد، به مجرد آن که شوهرش می مرد یا از وی طلاق می گرفت و عدة وفات یا طلاقش سپری می شد، شوهری دیگر انتخاب می کرد؛ همانند اسماء بنت عمیس که اول همسر جعفربن ابی طالب و بعد از شهادت وی همسر ابوبکر و پس از درگذشت وی، به همسری علی بن ابیطالب (ع) درآمد.


• ازدواج مهم ترین عامل وحدت و پیوند بین قبایل به شمار می آمد. با پیوند ازدواج بسیاری از درگیری ها فروکش می کرد.

با توجه به آن چه ذکر شد، چند همسرداری (چند زن برای یک مرد) امری معمول و پسندیده و عاملی برای رفع مشکلات اجتماعی آنان محسوب می شد. این کار هم موجب تقویت و تحکیم مودت بین قبایل و جلوگیری از جنگ و خونریزی می شد و هم مشکل عدم تساوی بین تعداد نفرات زن و مرد و بی سرپرست شدن زنان و یتیمان که بر اثر جنگ و خونریزی به وجود می آمد، رفع می شد.

تعداد همسران حضرت محمّد(ص)

  درباره تعداد زنان پیامبر(ص) برخی به مبالغه سخن گفته اند، تا جایی که برخی اسلامستیزان تعداد زنان پیامبر را به 25 هم رسانده اند.




حاکم در کتاب مستدرک آن را به هیجده نفر رسانیده است، اما مسعودی در مروج الذهب پانزده نفر بر شمرده است. پیامبر(ص) از بین این پانزده نفر، با چهار نفر، تنها به عقد ازدواج اکتفا نمود و با بقیه مراسم عروسی برقرار کرد. (1) دو نفر از آنها نیز در زمان حیات پیامبر(ص) جان به جان آفرین تسلیم نمودند و بقیه در هنگام رحلت آن بزرگوار در قید حیات بودند.




ابن اسحاق همسران آن حضرت را سیزده نفر برشمرده که با دو نفر تنها به برگزاری عقد اکتفا نمود و یازده نفر را به خانة خویش برد. دو نفر در هنگام حیات آن حضرت دار فانی را وداع کردند و در هنگام رحلت آن بزرگوار نه زن به نام های «عایشه»، «حفصه»، «ام حبیبه»، «ام سلمه»، «سوده»، «زینب دختر جحش»، «میمونه»، «صفیه» و «جویریه» در خانه آن حضرت بودند. (2)



1. مروج الذهب ، مسعودی، ج 2، ص 290.
2. سیرت رسول خدا (ص) ، ترجمه سیره ابن اسحاق، رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، ص 549.

شهادت امام علی




شد علی از غم رها، فزت و ربّ الکعبه گفت

ابن ملجم چون که فرق بهترین انسان شکافت